حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

شیخ سعیدحریری اصل نوه دختری مرحوم آیت الله میرزاعلی عیوضی گنجی (ازشاگردان آخرین مرجع اعلم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رضوان الله علیه)) متولد اسفند ماه 1360شمسی است تحصیلات حوزوی را ابتد اودرنیمه دهه هفتاد قرن1300به مدرسه علمیه حاج صفرعلی تبریزنزد زنده یادان شیخ علیرضا خوش زبان مرندی ومیرزاعمران علیزاده آغازکرد وبعدازچند ماه عازم قم المقدسه شد وازدرس عالم فقیدسیدعادل علوی(ره)و...بهره بردتانهایتا به سال1379 با کسب اجازه مرحوم آیت الله سیدمهدی مرعشی نجفی از شادروان حضرت آیت الله سید جواد مرعشی نجفی(فرزند سید شهاب الدین مرجع تقلید بزرگ معاصر) و...بدست ایشان معمم گردید.نامبرده ساکن شهرتبریز کشورایران طلبه با مدارک مستند وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف درعراق بوده هیچ ارتباط وهمکاری بامرکزمدیریت حوزه های علمیه ایران ندارد وبلامانع بودن تلبس وی ازطرف دادگاه ویژه روحانیت به مرکزمدیریت ودیگرنهادهای دولتی به شرط عدم همکاری (شغل دولتی) وبا صرف التزام به قوانین رایج نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهروند غیرسیاسی ابلاغ گردیده است

آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزند» ثبت شده است

کلاف زندگی

کلاف بین دست تو که مهربان و دلکش اند

(مرادنازی ونحوه گرفتن اشیاء توسط کودک است)

مرا چنین به خانه مان دوباره ازنو می کشند

قلاف و درنیام شب نگاه ات ای دلیل عشق

(نحوه تماشای معصومانه خردسال وزلال بودن سیاهی چشم او)

چقدر بی بهانه خشم را کنارحجله می کشند

پسرلهیب مهر را فقط به قرعه می چشند

(محبت غیر والدین به  اولاد نسبی است)

ولی پدربه جاودان ازآن همیشگی خوش اند

چنان گلی و پشت و رو نداری ازقضا همی

بدان به حتم کارو زارعدوی با سیاوش اند

(روند زندگی قطعا به بچه های عزیرکرده سخت می گیرد)

۱۹ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۰۱
سعید حریری اصل

پسرزیبا

بسیار پس گردنی خورده ام و اشکم بارها سرازیر شده است

یعنی دقیقا وقتی که هم سن تو بودم

نه اینکه کس وکاربدی داشته باشم چه محیط اطرافم به چنان برآیندی

می کشید مخصوصا درباب منی که عزیزکرده خانواده بودم وطبعا خار 

چشم بسیاری درجامعه که نداشتند پول تا معرفت

حتی یکبار در موقع سربازی از گروهبان وظیفه ای چنان کتکی خوردم

که ساعتی دچار مرگ مغزی شده و رو به قبله درازم کردند...

شایدبپرسی: آخه آخوندم سربازی می رود چاخان؟

آره اگه طلبه نجفی چون من باشدچراکه نه...

ولی راستش وبی تعارف هم امروز راضی هستم بمیرم حتی به قیمت

اینکه تو یک آه از سردلتنگی نکشی

گلم جوانی ام رادادم درجستن خدا وباز چشمک بی بدیل آن جمیل را

درتویافتم.  جوری ترو تازه ای که گفته هایم را در گذربی رحم ایام از

هردوات و دفتری بهترنگاه داشته به نسل های بعدهدیه خواهی داد

پسرک چیزهای مردم را که آمدن من سمت چون وجودت ذیل عنوان

هوس جا می دهند کنار بگذار چیزک تنهای  این میان  است که من از

غنچه ات نفس می گیرم و با فکر بودن ات قفس راحتی تاب می آورم

تو چنان  درشوری که چنین شعورمرا به رقص وا می دارد جدا اززیر

مجموعه حرام بلکه حلال تر ازشیرمادر پدرآمرزیده

ای حیات دل حسام الدین بسی...میل می جوشدزقسم سادسی

(تو قبل هرچیز نوجوانان را در یاب و بدان که برهرخیر و صلاح مسلما

پیش تازتر هستند.امام جعفرصادق مصدق(ع).روضه کافی ص93)

https://www.namasha.com/v/bv7YWvC7

۱۶ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۴۸
سعید حریری اصل