حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

شیخ سعیدحریری اصل نوه دختری مرحوم آیت الله میرزاعلی عیوضی گنجی (ازشاگردان آخرین مرجع اعلم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رضوان الله علیه)) متولد اسفند ماه 1360شمسی است تحصیلات حوزوی را ابتد اودرنیمه دهه هفتاد قرن1300به مدرسه علمیه حاج صفرعلی تبریزنزد زنده یادان شیخ علیرضا خوش زبان مرندی ومیرزاعمران علیزاده آغازکرد وبعدازچند ماه عازم قم المقدسه شد وازدرس عالم فقیدسیدعادل علوی(ره)و...بهره بردتانهایتا به سال1379 با کسب اجازه مرحوم آیت الله سیدمهدی مرعشی نجفی از شادروان حضرت آیت الله محمدفاضل لنکرانی و...بدست ایشان معمم گردید.نامبرده ساکن شهرتبریز کشورایران طلبه با مدارک مستند وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف درعراق بوده هیچ ارتباط وهمکاری بامرکزمدیریت حوزه های علمیه ایران ندارد وبلامانع بودن تلبس وی ازطرف دادگاه ویژه روحانیت به مرکزمدیریت ودیگرنهادهای دولتی به شرط عدم همکاری (شغل دولتی) وبا صرف التزام به قوانین رایج نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهروند غیرسیاسی ابلاغ گردیده است

نویسندگان
پیوندها

۶ مطلب با موضوع «شیعه» ثبت شده است

بی طرف بی شرف نیست

فاطیما

قدیم ها و تا آنجا که این کمترین طلبه می داند

فرهنگ حجاب و عفاف ازشیر مادر به فرزندان

انتقال می یافت .همان لبنی که قبل رسیدن

به دهان طفلک با قطره اشک والده در مصائب

آل الله(علیهم السلام) متبرک شده  اکسیر-

اعظمی می ساخت که تا آخرعمر کودک هیچ

میلی به از سرانداختن چادر و لچک (مونث) 

نیز تراش ازبیخ محاسن(مذکر) نکند...

حالا اما چه بگویم گشت  ارشاد!؟

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ

نه این وصله ها را به حقیر بجسبانید و نه از

این عنوان های دهن پرکن ایدئولوژیک بترسانید

ای مادرمرضیه(س) من گستاخ را ببخش!؟

اگر به چادرت آویخته ام (کنایه از کسوت

 روحانیت و داعیه پررنگ مذهبی)چه هدفم 

انشاء الله کشیدن اش و بی آبرویی هردومان

نیست بلکه کشانده شدن با آن را طالب هستم

 برهر آن طرف که تو خواهی چه خدا خواهی  و بس

راستی ببین طبق سنت ات درکف ندارم سنگ 

من با کس ندارم جنگ من زیرا خوشم با دلستان 

پس هیچ خیال و اصلا شرمم نیست که این 

اربابی از سر تنفیذ سرکار علیه برگیتی را رعیت 

شورشی عالم  با داعیه عوام فریب رندی گدایی 

محض خوانند و چنین شرافتی را هم داستانی 

با بی شرفان کلاه ساخته از نمد باور متافیزیکی

 بر زمانه نامند.

تمنا دارم ات ای الهه من و آناهیتا ی راستین 

از چشمک های گاه و بیگاه خود حسب لیاقتم 

باز نداری چه به قیمت شماتت هماره بقیه 

خام و حتی تا دم مرگ باشد. عین آن خواهر

باکره مان یکی از هزاران دخترت برنادت-

 سبیرو که روحش شاد.

اغیثینا ایا زهراء سلام الله علیه

https://www.namasha.com/v/KwrDZbSC

معرفت یامنفعت!؟

حسن عباسی

هدف دو آدم نیز بیشتر درایجاد گفتگو ودیالوگ

یا رسیدن به معرفت مشترک است ایضا منفعت.

البته درمورد دوم شاید یکی دیگری را اسکول

فرض کرده دنبال استفاده ابزاری از وجود او

با نیت تسلت بر کل آن ثروتی باشد که جسته.

اهل سیاست خود را درموضع معرفت جا زده

پی جوی حمایت ملت هستند از بهر داعیه پیش

برد اهداف ملی مذهبی و...

اما وقتی با شاقول و شاخص های همین معرفت

به ایشان نگاه کرده و موردآنالیزشان قراردهیم 

می بینیم که چه منفعت طلب های قهار و پیش

 قدمی هستند...

تندرویان دست راستی نظام حاکم حسن عباسی

را پیشوند دکتر می بندند عین مخالفین افراطی

نفس حاکمیت یعنی سازمان مجاهدین خلق

البته به روایت مسعودرجوی که عزیز فولادوند

را به چنین جایگاهی نشانده پسوند معلم

ایدئولوژیک داده اند و امروز درمهر1401ش 

جوانان ملت ما را ازد و سو به خیابان کشانده و

به جان هم انداختند...

حسن عباسی و عزیزفولادوند دو نقطه مقابل

هم نیستند ملت !؟دو بی سواد مخصوصا از

جنبه مذهب حقه تشیع می باشند که حاصل

 اشتباهات آنها و چپگرایی ایشان به امروزی

 کشیده که ما از نتایج انقلاب شکوهمند

اسلامی سال1357ش بی بهره ایم.

لذا فاش می گویم و  از گفته خود دلشادم:

من یک تارموی ریش شهید آیت الله شیخ قاسم-

اسلامی و زنده یاد حسن جمالی را با کل هیکل و

تشکیلات وابسته به این بشر نما ها مشترکا

عوض نمی کنم.

     خواهشا

دست بچه هایتان را گرفته به خانه ببرید تا فردا

درقطعه شهدای بهشت زهراء این یا خاوران و

زندان اوین آن پی ایشان نگردید.

 

#چپول

وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ

حضرت موسی(ع) دروادی

واژه هوا درفارسی یعنی آنچه ریه های آدمی از بهر

استفاده اکسیژن ممذوج آن می کشد.

اما درعربی نفس کشش را هوا گویند.پس وقتی 

قرآن کریم سخن از ویژگی های نبی اکرم (ص) به 

میان آورده عدم کشش قول او را برجسته می کند.

یعنی نامبرده برعکس هر نفس دیگر آدمی که اسیر

دید و بعد است فرا و ورای این محدودیت و جاذبه ای 

که سمت آن لاجرم می خواند دارد حرف می زند.

پس بقیه اگر به حسب دست روزگارپرتویی از نور

حقیقت را کم و بیش درک می کنند حضرت خاتم -

(ص) درمتن و بطن منبع آن جا گرفته  لذا فهم  و

درک بیشتر و اعظم البته همواره  به او و دوازده

 جانشین برحقی تعلق دارد که شیعه و عامه از

قول بعضی به وجودبقیه درمنابع موردقبول خود 

خبرداده اند(علیهم اسلام)

خوب این گوینده وقتی  به شرف برائت از هواهای

 مادی و نفسانی نائل شد عملا تبدیل لسان صدق 

گشت.(هر چند درتفاسیرآن را به مولانا علی(ع)

بطورخاص نسبت داده اند اما درنظر داشته باشید:

حضرت محمود درتعریف این مذهب نفس او است

(علیهماالسلام)) کلام الله متعال نی زازمیان دو لب 

مبارک وی دربین ما بقی خلق و اهل گیتی نشر یابد.

زمانی که  خدا با تمثیل و ازدل درخت نورانی با 

موسی کلیم الله(ع) حرف زد یا به شب معراج با 

لحن شیوای علی(ع) در  پاسخ احمد (ص) برآمد و...

همگی کنایه از این هستند که :منبط وحی باید بری

 از هرکشش سیال و دردل نورانیت باشد و بس.

#سابقون

إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

افراطیون مذهبی.فرهنگ هولاکویی

آن پنجشنبه که خلیفه شان طلب دوات و پوستی از برای نوشتن

وصیت خاتم پیامبران(ص) را با بهانه حَسْبُنَا کِتَابُ الله‏ رد می کرد

در کمال بی حیایی و  وقاحت از یاد برده و اکنون مدتها است که

 زیرعنوان اهل سنت خیزده اند  هیچ بلکه دیگرانی  را به 

بهانه رد کردن اسلوب همان با  ابزار زبان شماتت و حتی بر

تیغ شمشیر تمشیت می کنند...

آری باید گریست درشهادت پیامبر اخلاقی که پیروان ارزشی

همچون موریانه به جان اسلوب شریعت اش افتاده و  عملا بر

ستون پنجم دشمنان وی و جاده صاف کن جهود بدل شدند

قال رسول الله محمد(ص):إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

https://www.namasha.com/v/vDtdSZDl

لسان صدق1

هو معکم اینما کنتم

درآیه79 و 80 سوره اسراء دقیق شوید:

وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا ﴿۷۹﴾

وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ

لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا ﴿۸۰﴾

حال در دو ترجمه بیشتر نشر یافته فارسی از زنده یاد محمد مهدی-

فولادوند و ناصرمکارم شیرازی من باب آیه 80 بنگرید

آیه 79 با کلمه مبارک محمود که ازالقاب نبی اکرم (ص) است ختم

شده و متن آن شباهت عجیبی با عصر جاهلیت شبه جزیره که

برشب تاری می ماند دارد و برگوشه نشینی ها عبادات و زهد

رسول خاتم(ص) منجر به مقطع بعثت شد می ماند.

اما فولادوند صدق را هرکاری ترجمه کرده و مکارم بلدی چون مکه

یا مدینه !درحالی که اندرمتون صحیح دیگر نزدمذهب حقه تشیع

ازجمله تفاسیر دگر قرآن لسان صدق از القاب مولای متقیان علی-

است و بالاتر ازنظر این هردو. البته به حسب کیفیت و کمیت قطعا

اشاره فولادوند(ره)صحیح و افضل تر از گفته مکارم هست و دومی

صرفادر زیرمجموعه آن جا خوش می کند.(آمده که درهرشکل

عالم خلقت نام علی هست) آیه80 درامتدادنام محمود(ص) علی-

بن ابیطالب(ع)را موضع بحث قرارداده اما چرا مترجمین بدان دقت

کافی را نثار نکردند؟پاسخ اینکه: مسئله دخول به صدق با خروج

ازآن درمتن مباحث معرفتی هم خوانی ندارد!؟

من نوعی به معرفت:اشهدان علیا ولی الله داخل می شوم صحیح

اما خارج شدنم ازآن دیگر چه صیغه ای است؟

اینجا هست که ناصرمکارم کمی دقیق تر بوده و با پیش کشیدن

مسئله اماکن مقدس صدراسلام به میدان آمده اما باز باید

پرسید:مگرنه اینکه اشاره به بکه مبارکه وادی مقدس -

موسی کلیم (ع) و...در جاهای دیگرقرآن هست پس چرا اینجا

چنین لفظ غیر واضحی را گذاشته؟اما درجواب پرده از حقانیت

موضوع ونقطه مرکزی مهم اندرنزدشیعه یعنی شعائربرداشته

می شود.

خدا حتی وقت نزول این آیات نیک می دانست پس فردا ائمه-

طاهرین(علیهم السلام) بعض اولادنظرکرده آنها و جمعی از-

صدیقین و احرارصاحب بقعه و حرم خواهندشد چنانکه از

پیغمبران قبل (علیهم السلام) یادگار مانده پس به شیوایی و

رندی تمام آداب نفس زیارت اهل صدق و قله فرازمندآن

محمود و حیدر(علیهما السلام) یعنی یک روح درد و بدن را پیش

کشیده تا هم خط باطل شدی بر تفکر غلط امثال وهابیت اندر

فعل تخریب قبور اهل حق کشیده باشد و نیز متذکرگردد:

دخول وخروج بدین جایگاه های نورانی آداب خاص خود را

دارد که باید با مدد از ذات سبحانی و صاحب آن مرقد شریف

من باب داشتن ولایت رعایت شوند.

https://www.namasha.com/v/CSj2tcPL

هفتادو سوم

الاسلام محمدی الوجود حسینی البقاء

دین محمدی 73 فرقه شد و تنها یکی از آنها بر حق(شیعه)

و هم ازجمع 73نفری مومنان مذکر بدان که عین

حواریون  مذهب اش باشند گیرافتاده اندرگوشه 

شام آخر کربلا که راهی جز گزینه مرگ ظاهری در

دسترس ایشان نبود حسین(ع) شاخص ترین است.

آری  رهبرنزدیکترین فرقه به تشیع وی ازآن73

نحله محمدحنفیه و آخرین یار بازمانده قبل شهادت

ایشان ابوالفضل عباس(علیهماالسلام) برادران 

حضرت اش هستند.چه درفهم حقیقت مرام

محمدی(ص) و مقام علوی(ع) اگرقصه آن همه

چالش علمی و متن رزمی فرد را به سمت حقیقت

رهنمون نشد بلاشک معصومیت آل الله(علیهم-

السلام) کارگرخواهد افتاد و آن گاه های شورانگیز

 که خاتم(ص) حسین(ع) را درشمار مباهله آورد و

خود او علی اصغرش بالای دست گرفت حق مطلب

 چون آفتاب از بهر هر که در قلب خود مرض ندارد

عیان خواهدنمود...

ای حسینی که لب تشنه بریدندسرت

توچه کردی که لب تشنه بریدندسرت

https://www.namasha.com/v/v13jfigW