حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

شیخ سعیدحریری اصل نوه دختری مرحوم آیت الله میرزاعلی عیوضی گنجی (ازشاگردان آخرین مرجع اعلم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رضوان الله علیه)) متولد اسفند ماه 1360شمسی است تحصیلات حوزوی را ابتد اودرنیمه دهه هفتاد قرن1300به مدرسه علمیه حاج صفرعلی تبریزنزد زنده یادان شیخ علیرضا خوش زبان مرندی ومیرزاعمران علیزاده آغازکرد وبعدازچند ماه عازم قم المقدسه شد وازدرس عالم فقیدسیدعادل علوی(ره)و...بهره بردتانهایتا به سال1379 با کسب اجازه مرحوم آیت الله سیدمهدی مرعشی نجفی از شادروان حضرت آیت الله سید جواد مرعشی نجفی(فرزند سید شهاب الدین مرجع تقلید بزرگ معاصر) و...بدست ایشان معمم گردید.نامبرده ساکن شهرتبریز کشورایران طلبه با مدارک مستند وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف درعراق بوده هیچ ارتباط وهمکاری بامرکزمدیریت حوزه های علمیه ایران ندارد وبلامانع بودن تلبس وی ازطرف دادگاه ویژه روحانیت به مرکزمدیریت ودیگرنهادهای دولتی به شرط عدم همکاری (شغل دولتی) وبا صرف التزام به قوانین رایج نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهروند غیرسیاسی ابلاغ گردیده است

آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۱۳۸ مطلب توسط «سعید حریری اصل» ثبت شده است

شمایل امام علی (ع)

حال که تا اینجا آموختیم :بخشیدن اسماءنیک موازی وموزون

 طبق متدقرآن به آل الله (علیهم السلام) وخواندن ایشان با

 عنوان درخت طیبه زیتون و...طبق آیه35سوره نورجایز 

است درامتداد ترجمه حضرت استادمحمدمهدی فولادوند

ازاین مقطع کلام الله متعال صحبت ازروشنی بخشی زیتون 

بدون افروختن می شود.شجره ملعونه الزقوم  دردل آتش

 جادارد ونور میوه آن حاصل از عذابش و انعکاسی است عین

 بحثی که درسطح پایین وطبقه اول عرفان با تمثیل آینه داشتیم

 اما خاندان رسالت نه تنها پا را ازآن فراترگذاشته اند بلکه

خلاف اصحاب سقیفه یا معاویه ملعون و...حتی رودست انتلکتوئل-

های لائیک هم عصرخود وکاراکترهایی همچون سعدابی وقاص 

درآمده اند که موازی با نهضت رسول الله(ص) حرکت می کرد

اما درذاتش منافع صرف مادی را ملاک قرارداده بود عین همین

عرفان لائیک حلقه و...ازدرب شگفت مسائل غیبی و نامحسوس

 واردشده اما بجای فهم خالق چنین عظمتی  مقوله های مصداقی

آن چون تلپاتی رابا عقل محدودخود قوانین فیزیک و شیمی رایج 

می سنجد...

زیتون اما ازاین پله منیت وتوان اصطلاحا منشوری هم بالا رفته

 وبدین صافی هم درگذشته تا به معنای حقیقی کلمه صوفی شده

 است یعنی هم چنانکه زیتون بی سبب آتش نورتجلی می دهد آنها

خودنیز به شرف اختراع مشکات یعنی نورالانوارکه  اصل اش ازبهر-

الله متعال است از طرف او عینا تنفیض و نائل گردیده البته به تبصره

وارده ازناحیه سلطان طوس ابوالحسن الرضا(ع)که فرمودند:صفت

خالق ورازق خاص ذات ربوبی و نه چهارده نورمقدس(علیهم السلام)

است به مصداق عینی این بیت استادمحمدحسین شهریار(ره)که:

نه بشرتوانم اش گفت نه خدا توانمش خواند

متحیرم چه نامم شه ملک لافتا را

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۱۹
سعید حریری اصل

درخت جهنمی

تشبیه آل الله(علیهم السلام)درقرآن و حدیث صحیح به شجره طیبه

ونیزدر آیه 35 سوره نور درخت زیتون با حکمت های گوناگونی انجام

گرفته که از آن جمله موقعیت رویش این شجردرساحل دریا و مناطقی

چون کشورلبنان یعنی آب وهوای مدیترانه ای است و درنقطه مقابل

شجره ملعونه و درخت الزقوم دقیقا به جو سنگین جهنمی مثل جنوب

 یمن  وادی الحضرموت رشد ونمو خوبی دارد.

حال با عنایت به اینکه سرزمین وادی السلام ازاستان نجف کشور

عراق سابقا درساحل بحری بوده که خشک شده است و پیکر مولانا

علی بن ابیطالب(ع)بدان آرمیده (معوای زیتون) هم ماجرای معروف 

درمنابع شیعه مبنی برانتقال ارواح مومنان به آنجا بعد قبض روح

 توسط عزرائیل(ع) یا شبهای پنجشنبه و نقطه مقابل اش دخول بدان

بر این دنیا و روزگاراندر حضرموت طبق تشبیه آیه مذکور به تقارن

شگفتی می رسیم.

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۱۸
سعید حریری اصل

سادات

در امتداد ترجمه وزین استاد محمدمهدی فولادوندازآیه 35

سوره مبارکه نوربه پست قبلی بدین فرازمی رسیم که:

آن شیشه چراغ یا منشورمورداشاره از شجرزیتونی نه

شرقی و نه غربی آویخته شده است.

هرمنشورطیف رنگ ها رابه ترتیب ازبالاقرمزنارنجی زرد

سبزآبی بنفش تا پایین انعکاس می دهد ودراین میانه

سبز سیدی اندروسط سبز تیره وزرد کامل  جاخوش کرده 

است.حال جدای ازانتساب این رنگ خاص به آل محمد(ص)

درنظرداشته باشیدکه بنابر سنت وتوصیه بزرگان حوزه-

علمیه شیعه ماسفارش به رعایت امربین امرین شده ایم

که با این مثال تقارن شگفتی دارد.

خوب من نوعی درنهایت آموزه عرفان لائیک که درک مقام

 ومنزلت فرآیندمنشوری هست اگر عارف شدم آنچه ازدل

این کارزاربرمی آید نورسبزی است وباایمان مصداق عینی

 آن رادرجهان محمدوآل محمد(علیهم السلام)یافتم چه باید

بکنم جز آنکه قرآن دراین آیات اش فرموده؟

یعنی خودتکامل یافته ام رانه مثل پیروان ملای روم محمد-

علی طاهری و...کسی حساب نمایم بلکه دربرابرآن درخت

طیب کرنش نموده اقرارقلبی به افضلیت وامام بودن ایشان 

داشته باشم چه درخت زیتون عالی وصاف ترین روغن را

می بخشد جهت تولید نور تمثیلی ودرعین حال نه بی بار

است مثل سرو ونه معوای دیگران مثل پرنده (نه شرقی و

نه غربی کنایه ازدین آل رسول(علیهم السلام) باشد که

مجرد از هوای نفس(ناکثین) در نتیجه خم نشده به سمت

بدعت دردین (خوارج )یاتعصب به غیرحکم الله تحت 

عنوان سنت قومی و...(قاسطین) برافراشته شده

القصه فرهنگ فولکورو زیبای شیعیان مخصوصا درایران 

زمین مبنی بربستن دخیل سبزبه درخت منتسب یاضریح

 مقدس حرم زوات مقدسه اهل بیت(علیهم السلام) دقیقا 

نمایش تمثیلی چنین باورمترقی هست

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۱۶
سعید حریری اصل

عرفان

در قرآن کریم آیه 35 ازسوره نور به ترجمه آقای محمد مهدی فولادوند آمده:

خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى 

و آن چراغ در شیشه‏ اى است آن شیشه گویى اخترى درخشان است که  از 

درخت‏ خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى ‏شود

نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد

روشنى  بر روى روشنى است‏ خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت 

مى ‏کند و این مثلها را خدا براى مردم مى‏ زند و خدا به هرچیزى داناست 

با دقت به زبان خاص قرآن متوجه می شویم مراد ازنور روشنای صرف

نیست بلکه در اندازه وچارت بزرگتر هرنوع انرژی صادره ازقسم متافیزیکی

(روح و..) را شامل می شود و چون نورظاهری  تجسم عینی مابقی انرژی های 

غیرقابل رویت چشم هم می باشد با این عنوان حسب تمثیل به نزد الله

متعال بیان گردیده است.

و اما بعد:انرژی فی نفسه جنبه مثبت و منفی فعلی  ندارد بلکه فاعل قصه 

هست که آن  را باردار وجه خوب و بد می کند. لذا دراین کلام باری تعالی 

سخن از وجه نحس آن نیست چه  بعنوان شاخص کلی و مجردش مطرح نگردد

وقتی می فرماید چراغی در چراغی هست عینا یادآور انعکاس نور من نوعی 

درآینه وتجسم تصویرم می باشد یا رشته های سیمی داخل لامپ ساده که

دردل حباب اش دو چراغ درهم را تصویرمی نماید.

انسانها نیز در پله مبتدی آینه سان انعکاس گرانرژی ها حال منفی یا مثبت

هستند بقول معروف جواب های هوی است

خوب اگرآینه یا لامپ مبتدی رادردل به تعبیرسوره نوراختردرخشان یا از

منظرمادی شکل منشورقراربدهیم چه  اتفاقی می افتد جزاینکه جدا از

خم کردن راه نور مجموعه ازایشان را با هم تلفیق و ممزوج می کند؟

مثلا های منفرد شما را هوی هی و... جواب می دهد

در عرفان لائیک که مانند عرفان داخل شده به عهدبنی عباس (صوفیه )

و...به اسلام ازمصادیق عینی عرفان غیراشراقی است نهایت برد در

همین حد تعریف می شود وهرچه حالت اصطلاحا منشوری فرد بالاتر

برودخارق العاده های ناشی ازوی هم بیشترمی گردد.چنین شخصی

ممکن هست الاظاهر ازاسماء الله متن مصحف شریف و...مدد گیرد

اما در ذات به استفاده ابزاری ازآنها با نیت بالا بردن توان تمرکز خود

یاطرف مقابل مشغول است و اعتقادی به حقانیت آن ندارد.پس پدیده

عرفان لائیک هم روزگار ما درسنوات گذشته و حسب چیرگی بیشتر

دین برسطح زمین ذیل استتار عناوینی چون صوفی گری رقص سماء

و...هم خود نمایی داشته ولی همگی درعمل حقیقتا سروته یک کرباس

ومصداق عینی منیت بشرخیره سرند که حتی با دیدن دروازه غیب 

(خاصیت های فوق العاده انرژی محسوس) باور به منبع اصلی آن نمی یابد

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۱۵
سعید حریری اصل

مرحوم سید محمد باقر علوی امام زاده یحیی تهران

هیچ عجیب نیست که چهلم فرزند حسین بن علی(ع) همچون بلبلی

خوش نوا از عنایت پنجمین امام (ع)زاده گشته و به خامس سن لب بر

مدح جدش گشاید و 18سال یعنی دقیقا مصادف عمر مادرش زهراء

(س) بدان امتداد ورزد ودرآستانه اربعین حسینی به 12 صفرالاحزان

که ایام غم آل الله(علیهم السلام) و یادآورعدد جانشینان برحق نبی -

(ص) است دفتر عمرش بسته گردد

هم اوکه پنجشنبه روزی مصادف 5 جمادی الثانی زاده شد و پنجشنبه

دیگری  چشم ازجهان بست (آغاز روز شرعی از دوازده ظهر هست)

پنج مملکت:ایران عراق عمان بحرین کویت راسفرکرد وعضوخانواده

5نفره بود.چهل روزبعدازشهادتش هم دراتفاقی نادرزمین لرزه خاک

کربلا و نجف را به چالش کشید...

آری وی مصادف با روز شهادت هارون نبی(ع)آسمانی شد تا موسی کلیم

سالهایی را بی برادرو یاورباقی ماند...

انتَ (یاعلیُّ) مِنّی بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی اِلّا اَنَّهُ لانَبیَّ بعدی

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۱۲
سعید حریری اصل

مرحوم سید محمد باقر علوی

تقدیم به پنجم امام(ع) وزاده به عنایتش آسید محمدباقرعلوی(ره)

سروده طلبه سعیدحریری اصل:

یار اگر باردهی بار دگرمی آیم...من خودم دایره زلف تو را می پایم

شور شیرینی و درمنظر ما نیست چوتو...سوزنو تربده هرچند بدان می چایم

درنابی است غمت از سر نو می بارم...واله ات گشته ام و تخم سخن می کارم

سالها تلخی هجر و غم تو داشت دلم...تا که هستم به همین حال نکومی بالم

السلام علیکم اهل النجوی(فرازی اززیارت ائمه بقیع(علیهم السلام))

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۰۲
سعید حریری اصل

آرتین سریال سرگیجه

ایربک نداشتن مهم نیست اصلا چشم پلیس دورخود کمر بند خودرو

را بی خیال! تنها بندی که تو را به زمین و زمان همه جوره سنجاق

خواهد کرد فقط محبت است و بسچون با بودنش این همه و

بسی بیشتر از چنان دست نمی تواند که نباشد

رشته ای برگردنم افکنده دوست...می کشند هرجا که دلخواه هم  اوست

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۰۱
سعید حریری اصل

کارتون مسافر کوچولو

عمر یار که قد گل شد تا کجا می توان گلدان شیشه ای محافظ اش

را باخود کشید و پاس داشت؟آخر یک روزی دیر یا زود جامه حقیقت

می پوشید ترک افتادن به جان حباب هستی اش  اما و مگر نه اینکه

ما اصلا  از آن بالاها آمده بودیم و اکنون که دام گه بلا زمین چنین

زهر چشم خویش گرفته دیگر چاره و علاجی نیست جز پس راندش

ولو به قیمت پرپر کردن خود عین و در سیاق یکی نازنین  رفته

و شاید هم از این طریق باشد که پی گرفت کور سوی فانوس دریای

خیال را می برد هرکجا جز اینجای بی گل رز محبوبت .

آن قدر دور که شاید باید و کاشکی حس کنی دوباره نزدیکی اش

را  و مگر جز این می خواهی ای عاشقی هنوز روی لپ هایت قرمز

شرم و ایضا جای بوسه لبان خونی اش باری که به تاکید یادگارداری

تو در او می زیستی و حالا بحث مجردی در کار نیست چه هر چه هست 

دل در گرو یافتن خانه یار و طواف مجددش دارد.

پس پا شو که باید بروی موازی خط سفید افق لختی قبل از شفق اندر

خنکایی که شاید بکاهد کمی داغی این تن در فراغ اش سوزنده را که

بیشتر ماندن جایی ندارد و خانه پرش به انحنای قوزی خواهد افزود 

که اکنون چندوقتی شده از غصه و رنجوری فراق روی سرشانه هایت

افتاده واگر زودتر به خود نجنبی این قافله عمر عجب می گذرد...

الهی پاکم کن و بعد خاکم کن

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۹
سعید حریری اصل

فیلم هنکبوت مقدس

همه معصیت ها کوله بار عمل آدمی را سنگین و سیرالی الله وی

دشوار می کنددرست. منتها چرا ربا  غیبت(دروغ فریب غدرو...)

و فحشا را بیشتر از همه مزمت نموده زنهار داده اند؟ حتی نه در

اشل و قامت مذهبی بله حدود و رایج عرف جامعه ای چون ایران!

و به روزگار قبل ظهور اسلام واپسین یعنی عهد مانی و بعدترمقارن

آشو زرتشت(ع) با سه کلمه صریح گفتارنیک کردار خوب و پندار کار-

درست اندرمقابل اش ویژه درآمده اند؟ ومگرجز اینکه ربا 

بهره شوم را درفیزیک  و غیبت ولد زنای آبرو  بری اندراجتماع

جهت قربانی خویش می زاید و بدترحشری شدن نا به جا که

حاصل نکبتی چون استمناء سکس نامشروع و...را دردامن 

آدمی انداخته روان و مقام اش یکجا برباد فنا می دهد...

آن هم انسان شرقی و اهل خاورمیانه ای که بیش ازهمه

وخدا خلقتی هوای هوس برشان می دارد و گناه یکی از این

دست بین جمع ایشان چنان روغنی و جلا دیده گوشه ذهن

عام است که مگر از یادمی رود لامصب...

حالا تن نهیف دختری جوان(زر امیرابراهیمی بازیگر اصلی فیلم 

عنکبوت مقدس) اگر و باری به هردلیل گرفتار چنین مخمسه ای

شد چه می تواند کرد جز مدتی فرارو دوری از مکان و حول حادثه 

بعدبرهه ای بی خیالی زمان فاجعه با مست کردن کار و...آخرسر

ته این لیوان سرکشیده دوباره آغشتن به همان گند دیروزی

 این بار و علنا جلو دوربین البته با چاشنی دهن کجی نه به خفاش-

های شبی که سرخود برای وی و امثال اش بریده و می دوزند بلکه 

حضرت رئوف(ع) او که وسعت کرم اش ازاین دست مسئله داران 

جنسی را بسی بیشتر شامل می شود...

آری و واقعا مرده بادگدایی که شب جمعه را ازیادبرده

درحرمی همه غرق نور وآینه کاری اش معوایی  برای لولیدن

خفاش شب نیست آن هم بانام دین وخدا...

اما کی گفته راه بقیه برآنجا حتی اگرزنکی جنده باشد بسته اند

منتها به شرط آنکه شلتاق نکند وحرمت نگهدارد

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۷
سعید حریری اصل

زر امیر ابراهیمی

پشت و رو شدن صحنه مساوی اسقاط بازیگری است که هنوز

نفهمیده عین همه مخلوقات عالم برای ایفای نقش بی بدیل

خویش خلق شده  و فرو دست آن اگرهم هنری باشدتزئینی  

هست بریگانه تکمیل با شکوه درعین و متن تکوینی که

این همه را دربریافته.

حالا اما که هیزم گر گرفته هیزی را ماشاء الله فت و فراوان در

این ملک با هنجار ستیزی فوت می کنی ذیل عنوان ناسازگاری

با مذهب و دست التجاء و پای پناه روی این ریتم و رقم به 

مغرب زمین کشیده ای بازبگو ببینم زری جان چرا اضطرابت

نمی رود علارقم آن همه ممارست ستودنی مجدد دلهره هایت

یک جای قصه حتی وسط فرش قرمز جشنواره کن بدجوری 

می زند بیرون و درچشمها

و وای امان ازاین نگاهی که عادت کرده به پایین تنه حتی 

اگرتو بدان مقطع به تارهای عنکبوت بالا زی و مقدس  نما

آویخته باشی. اما چه سود که از همه جایت یکی تکه بر-

خواهد داشت. همان بی شرمی که دیروز موضع پیش و پس 

پرده ها از زورمستی دریادش رفته بود و این سان تو را وارد

صحنه ای کرده که جزیک چپ لقمه شدن چاره نداری.

پس چرادست و پامی زنی زری خانم

زیر شکم های گنده چه فرقی می کند که این دست و آن

چیز دگر کیست که سمت ات دراز شده

تقدس و دهن کجی به بدکرده های بعض مفسران و مدعیان

اش با تو نمایش روحوضی است زیرپوستی قصه این هست

که شناکردن خلاف رودخانه عرف آدمی را به روزی می اندازد

که خیال کند با تحریک مشتی زائده دردی از کم بودهای 

زندگی بی قاعده اش علاج خواهد شد اما نه آنها و بسی 

بیشتر از این دست که اندر چهار گوشه عالم پلاس اند و

در کمین هناس از هر گذر ولو قناس به کردن بی امان 

خویش بر ذهن تا عمل مشغول اند و  تو در کمال شرمندگی

به دادن ولو ناخواسته  مدام بی اینکه باقی مانایی در ته

این قصه گرفتار هوس باشد

۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۵
سعید حریری اصل