حب الدنیاراس کل خطیه
سه نامه منتسب به مرحوم آیت الله سید روح الله خمینی دردسترس وجود
داردکه شبهه هایی تقریبا مشابه به محتوا و ساختار آن وارداست.
یکی درباره انتقاد تند او ازحزب نهضت آزادی ایران و تمایل به حذف سیاسی
ایشان از قاموس جمهوری اسلامی که بنیانگذار آن بوده هم قائم مقام اش
بعدی نامه ای که از کانال مرحوم آیت الله ابراهیم امینی تایید و نشریافته
و مطابق آن آقای خمینی تا دم مرگ باورداشته: رهبری سیاسی درجمهوری
اسلامی بایدکه مجتهدجامع الشرایط باشد.نکته ای که با روند اصلاحی در
قانون اساسی کشورهمخوانی ندارد...
حالا جالب اینجااست: افراطیون دست راستی جهت نفی و رد نامه سوم و
ساقط نمودن آن از حیزانتفاع به مواردی دست می آزند که ملی مذهبیون
و یاران جناب منتظری(ره) از مشابه اش بهر نامه موسوم به ترد نهضت آزادی
وعزل نفردومی وقت نظام مدد می گیرند.
اما این جریان چنین رویه ای را تنها شامل آنچه می داند که مخل کنش او
است نه آنکه موافق امیال اش است
بیشماراز پارادوکس ها و کنش هایی چنین آدم منصف را بی اختیاربدین
نکته می رساند که با فرض گرفتن صحت نامه تند جناب خمینی خطاب به
همراهان مرحوم مهندس مهدی بازرگان یا زنده یادآیت الله حسینعلی منتظری
اگرایشان هم اکنون حی بود و حضورداشت آیا رفتاری به مراتب ستیزه جویانه تر
با این جماعت خود پسند موسوم به اصولگرا نمی ورزید؟مثلا نهضت آزادی یاحاج-
شیخ حسینعلی کمی پایشان را ازمعیارهای بنیانگذار انقلاب کج گذاشتند و آن
حرف ها را شنید و مگرنه اینکه چنین رفتارها مشابه نمونه های ذکرشده است!؟
چاه مکن بهرکسی اول خودت بعداکسی