حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

شیخ سعیدحریری اصل نوه دختری مرحوم آیت الله میرزاعلی عیوضی گنجی (ازشاگردان آخرین مرجع اعلم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رضوان الله علیه)) متولد اسفند ماه 1360شمسی است تحصیلات حوزوی را ابتد اودرنیمه دهه هفتاد قرن1300به مدرسه علمیه حاج صفرعلی تبریزنزد زنده یادان شیخ علیرضا خوش زبان مرندی ومیرزاعمران علیزاده آغازکرد وبعدازچند ماه عازم قم المقدسه شد وازدرس عالم فقیدسیدعادل علوی(ره)و...بهره بردتانهایتا به سال1379 با کسب اجازه مرحوم آیت الله سیدمهدی مرعشی نجفی از شادروان حضرت آیت الله سید جواد مرعشی نجفی(فرزند سید شهاب الدین مرجع تقلید بزرگ معاصر) و...بدست ایشان معمم گردید.نامبرده ساکن شهرتبریز کشورایران طلبه با مدارک مستند وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف درعراق بوده هیچ ارتباط وهمکاری بامرکزمدیریت حوزه های علمیه ایران ندارد وبلامانع بودن تلبس وی ازطرف دادگاه ویژه روحانیت به مرکزمدیریت ودیگرنهادهای دولتی به شرط عدم همکاری (شغل دولتی) وبا صرف التزام به قوانین رایج نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهروند غیرسیاسی ابلاغ گردیده است

آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲۸ مطلب با موضوع «روحانیون سنتی شیعه» ثبت شده است

سید محمود طالقانی محمود دولت آبادی

استاد آقای محموددولت آبادی مثل هرانسان دیگری ولو غیرفرهنگی

گرفتارمصائب اجتناب ناپذیرزیستی هم می شود .همان که به گویش 

عامیانه قضا و قدر خوانند و البته حسب موقعیت اجتماعی شدید

وحاد اش... ولی بعد از خلاصی یا حتی درمتن چنین جریان هایی کنش

وی یک ظرافت و عرفان مسلکی ویژه ای دارد.

شایدممارست او بامرحوم آیت الله سیدمحمودطالقانی هم به زندان

پهلوی دوم دررسیدن به چنین موضعی بی تاثیرنبوده است.

ببیند خلاف اکثرزندانیان سیاسی قبل انقلاب آزادی اش سمت

مسئولیت اجرایی نمی کشاند حتی با وجود امکان دولت موقت و

توجیه های ازجمله انجام وظیفه و...

در مراسم خاکسپاری قربانیان قتل های زنجیره حاضراست اما

به سبک هوشنگ گلشیری داد سخن نمی دهد

اندرکنفرانس مشهور به برلین نحوه عمل او بسیاربا اکبرگنجی و

حسن یوسفی اشکوری حتی مرحوم عزت الله سحابی فرق دارد

بعدبازگشت اش همین طور 

دولت آبادی دریک کلام و پس هرماجرای ناخواسته باز می گردد

سرخانه اول نویسندگی و خوب هم یاد گرفته به پدیده های 

مخصوصا علوم انسانی چند وجهی بنگرد

مثلا همین کتاب بوف کورصادق هدایت را گیرم که اصلا و طبق

موازین شرعی ضاله باشدولی بیرون کشیدن بقول و تفسیرخودش

دانه گندم از دل آن یعنی دادن و یافتن رهیافتی مثبت از بطن و

درکنار هزاران منفی که به جبرزمانه برفکر وقلم نویسنده آغشته

است کارهرکسی نیست.

معمولا بچه های نابغه شلوغ وشلخته ظاهری هم هستند و همین

سبب می شود تا پدرمادرساده دل بیشتر به راندن از آغوش وخواندن

اجباری ایشان ذیل لواء تربیت گذرانند اما دولت آبادی معلم است و

درگذر سالیان و ازمتن  این همه ماجرا با بانیان وپرسوناژهای مختلف

خوب درک کرده عمق کلام عارفانه به معنی اشراقی حضرت زینب(س):

ندیدم مگرجز زیبایی

https://www.namasha.com/v/opietAle

۲۳ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۰۹
سعید حریری اصل

گنبد مسجد جمکران

هر که را اصرار حق آموختند... مهر کردند و دهانش دوختند

عصری که حسن بن مثله جمکرانی از تشرف خود محضر قطب دایره

امکان امام منتظر(عج) دم زد به روایت و سند موجود از علمای امامیه

چنین دست گپ ها به میان آوردن بسیار هزینه ساز جهت گوینده

بوده اما او با علم به ضرورت احیاء امر حضرت بقیه الله ارواحنا فداء

در بازسازی مسجد مقدس جمکران که اندر توان خودش به تنهایی

نبود خطر همی کرده  جملاتی من باب رویت یار به زبان آورد.

اما در همان جا حسب علم و رعفت امام (عج) و با اشاره به جریان

قربانی کردن آن بز سیاه و شاخص من باب باطل السحر و رفع اثر کید

معاندان نه تنها روند بازسازی  آن خانه خدا به فرجام نیک منجر شد 

وجود خود شیخ ابن مثله (ره)هم توانست چند صباحی بعدا دوام

در دنیا بیاورد.از همین روست که اهل فضل و فیض اشراقی 

راستین عکس عرفای انحرافی و صوفیان غیر صافی در بیان احوالات

معنوی و مکاشفات چون مسقطی(نوعی شیرینی جنوبی کنایه ازسوغات)

به نظم و حداقل نثر وزین افتاده اند تا ذیل سایه شبهه حاصل از آن

منیت را نیک از خویش بتارانند و  وصل دوباره و بیشتر یار میسور

نوازش لب جانان به شعر خاقانی....گزارش دم قمری به پرده عنقا

سیدی یا اباصالح المهدی(عج)

۰۳ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۰۲
سعید حریری اصل

آخوند سکولار

روحانیت سنتی چون مرحوم آیت الله سیدمحمد کاظم شریعتمداری و...اندر

بیان افراطیون جناح راست ایران علنا با الفاضی چون ضد انقلاب آخوند درباری

و...یاد می گردند. 

هر چند تاریخ معاصرخود گواه است که جریانی چون فرار سربازان ازخدمت

قبل از انقلاب اسلامی 57ش و اصلا موضع بی طرفی گرفتن راس آن نهاد 

قره باغی آذری زبان من جمله تحت تاثیرفتوا و نظرات ایشان بوده است.

شریعتمدار پدر بی هر تعارف گرفتاربل هوسی و عملکرد خام پسرخویش سید-

حسن اندر تشکیل حزب خلق مسلمان و همکاری هایش با مثل زنده یاد داریوش-

فروهرو...بود.یعنی عدم درک این حقیقت که در آن مقطع بزرگانی چون دکتر-

یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان اندرعرصه سیاسی ایران حاضربودند

لذا دوباره و موازی کاری او می تواندنتیجه عکس دهدو سبب شد پای خودحضرت 

آیت الله هم به دادگاه کشیده شده مرحوم صادق قطب زاده اعدام گردد..

باری همه روحانیت منتقد تمامیت خواهان راستگرای نظام اینگونه عمل 

نکردند و گفتمان شادروان حاج سیدمحمود طالقانی و بعدها آقایان منتظری

و صانعی هاشمی رفسنجانی  آیت الله سیدمحمدجوادعلوی بروجردی(دامت برکاته)

و زنده یادداودفیرحی و...با تیزهوشی خاص   اصلا فرصت بیان چنان بهانه های

حقیقتا بنی اسرائیلی را سلب کرد و لذا انگ جدیدی تحت عنوان روحانیت سکولار

ورد زبان آن جماعت گشت که نه تنها واقعیت تبارشناسی و مصداقی ندارد جز

حاصل خواب های آشفته ایدئولوزیک ایشان تحت وسواس گونه و حتی استفاده

ابزاری تئوری توطئه نیست...

اومانیسم سکولاریسم مفهوم هویت ملی و...مثبت قبل از قرون وسطا و رواج 

مکتب های چون ارزش دادن به تن لخت آدمی یا رنسانس به حد و شیوه 

صحیح دربطن تعالیم آسمانی جا خوش کرده و اندرشرح این مطلب رجوع به

آثار استادآقای دکترحاتم قادری شایسته است.

منتها و چون حربه انتساب براندازی نظام وقت به نحله فکری مذکور اندر

ذهن حتی عوام شعله نمی گیرد آن را پیش کشیده و رویش مانور

دهند تا با دور زدن چهره هایی که نقش سازنده آنها در تاریخ معاصر

مشهود هست حاصل از فضای غبارآلود و پر شبهه مذکورخر مراد رانند

https://www.namasha.com/v/SFZKw89M

۰۳ بهمن ۰۳ ، ۱۱:۵۰
سعید حریری اصل

صدیقه وثمقی علوی بروجردی

به سطور سابق همین وب عرض شد که نقد دوباره انتقاد را ناثواب و

عادت هوچی گران با نیت صرف سیاسی غیرمتقی نیز عوام ماجرا دانم.

لذا و با وجود اینکه می توانستم بعنوان کمترین شاگرد و حاضر در محضر

آیت الله آسید محمد جواد علوی بروجردی(دامت برکاته) پاسخی به 

شبه وارده از ناحیه خانم صدیقه وسمقی ارائه دهم  بر آن امتناع 

ورزیده و درعین حال نمی دانم که از ناحیه خود حضرت استاد جوابی

به حرف ها ی او داده شده یا خیر چه در دنباله اش رعایت سبک

 ایشان را بر خویش فرض می شمارم

اما و به راستی وسمقی خجالت نمی کشد!؟ که به اعتبار پرپوگاندای

رسانه های چون ایران اینترنشنال و بادمجان دور قاب چینی بی سواد

دیگری از این دست و سبک علی شریعتی یعنی رضا علیجانی خود را

در موضع اسلام شناسی فرض کرده است و به ملامت جریان روحانیت

جلیل تشیع آن هم بی تمیز پر رنگ نمودن سه طیف سنتی هم 

ایدئولوزیک نیز جریان سوم پرداخته اند!؟

رجوعی به آثار و آراء سابق خانم وسمقی پر واضح نشان می دهد

بسیار بیش و پیش آنکه برطلاب وارد دانسته خود او را شامل

می گردد .ولی عوام فریبان نشسته پشت رول رسانه هایی صرفا

برانداز که تنها نیت تعریف شده خود را اسقاط نظام حاضر بی -

نیک اندیشی و بصیرت افزایی لازم جهت اصلاح  یا جایگزینی اش

قرارداده و فقط به ترک تازی نیز شلنگ تخته اندازی ولو به مدد

کذب محض مشغول هستند و عین  خود وسمقی یا عارف به چنان

حقایقی نیستند و جاهل نیز حتی عامدانه شیطانی متخاصم با آن

https://www.namasha.com/v/IjfVbW1I?playlist=WBISdH9LUFDuDH5A

۰۳ بهمن ۰۳ ، ۱۱:۴۰
سعید حریری اصل

مزار آیت الله سید عادل علوی شکیب(ره)

حرم فاطمه معصومه (س) صحن امام رضا (ع) غرفه شماره18مزار حضرت استاد

ما مرحوم آیت الله سید عادل علوی شکیب.

در آخرین دیدارم با آن شادروان بعد از فریضه ظهر و عصراسفند ماه سال97شمسی

 سید معمی از حاضران شرکت کننده در صلات به پیش نمازی ایشان شیشه عطری از

جیب خود در آورد بود که بر دست  ماهم ریخت.گفتم:آسید چه بوی خوبی دارد انگار

که یاس باشد!؟ و دیدم قطره اشکی گوشه چشم اش نشست...

اواخرشوال1444ق هم که توفیق دست داد به زیارت قبرشریف اش در حرم فاطمه-

معصومه(س) بروم.تا خادم فرش روی زمین را کنار زد و از تعجب نبود سنگ قبر ایشان

توسط حقیر متوجه شد گفت:وصیت فرموده اند چون مدفن مادرم حضرت زهراء(س)

بی نشان هست برای این طلبه هم علامت نگذارید

https://www.namasha.com/v/GNQMBF3L

۲۰ دی ۰۳ ، ۱۱:۲۰
سعید حریری اصل

نوجوان ایرانی

تابستان سال98ش حوالی ساعت یک  بعد از ظهر روزی داغ 

در میدان هفتاد و دو تن قم المقدسه با راننده اتوبوس سر کرایه

 چانه می زدم پنجره های ماشین باز بود و پسرنوجوانی مشغول 

خوردن یخ مک درست قائم و بالای سر بنده تا اینکه آمدم داخل

و آن ته ها جا گیرشدم ( کنارخوابگاه شاگرد شوفر)

دیدم اما سید معمم و میان سالی از ابتدای ردیف با ایما واشاره به من

می فهماند که عمامه ات را نگاه کن!؟

راستش دیگر چیزی از سفیدی بدان نمانده بود و به مدد یخمک آب 

شده پرتقالی اش می زد.

اول خواستم بروم سراغ پدر بچه داد و بیداد کنم که این چیه تربیت

کردی اما ناگهان دیدم ابوی او یک پایش اش فلج هست و به زور

ساک مسافرتی شان را جابجا می کند.

با خودم گفتم:ای بابا پارچه این دستمال سر توهم که وال نیست

یک ملافه کهنه و نخ نما است.جوش چی رامی زنی؟ هر چه شسته

و کهنه ترشود کمتراز هم وا رفته بهتر هم هست پس و دست

آخر به جای خود برگشته لباس های طلبگی را کلا کندم و شدم

یک پا شخصی.تا اینکه رسیدیم به ترمینال جنوب تهران و از

پله های آن به سطح خیابان مشرفی که معمولا ابتدای اش جای

 بساط دستفروش ها و آخرش ایستگاه تاکسی خطی آزادی

تهران پارس باشد.چشمتان روز بد نبیند چند لات قمه کش کل

گذر را بند آورده بودند و در انتقام برخورد تند مامورنیروی 

انتظامی به چند ساعت قبل با خودشان همان شیخ همسفرما

را خط انداخته نقش زمین کردند و بقیه مردم عادی از جمله 

مرا ترسانده فراری دادند.دراین میانه پدرمعلول کودک 

مذکور عقب افتاد و از ترس اینکه بچه زیرماشین نرود دست

او را گرفتم.طفلی خیلی ترسید یک جورعجیبی نگاهم می کرد

که قابل توصیف نیست.بی اختیار اما یاد جملات حضرت استاد

آیت الله علوی بروجردی(دامت برکاته) درباره ایتام آل محمد(ص)

افتادم.آره این جور اطفال  ذات پاکی دارند و شایسته گذشت

خطاها محبت اند و بس.

پس دستش را بوسیده بستنی برایش گرفتم تا بابایش لنگان

لنگان به ما برسد.

https://www.namasha.com/v/3jOzouvb

۱۲ آذر ۰۳ ، ۱۱:۲۸
سعید حریری اصل

پوست آهو

یا ضامن آهو مدد

چه چشم اصطلاحا شو رآدمی چه میل جن شر در ایجاد

ارتباط با نوع بشر که معمولا بر نیت تسخیرنهایی تن

او صورت می گیرد ابتدا با علائم فیزیکی از ناحیه

 نگاه مذکور روی سوژه تبلور می یابد و البته یکی

ازقرارگاه های اصلی شان به مور دعفریت گاه تنهایی

 آدم در حمام یا موال است و...

خوب این چشمک چگونه دفع می شود مگرتمرکز

زدایی از حاصل فعل فاعل بر روی مفعول قصه

یعنی دقیقا از همین رو باشد که دوای چشم شور

 سنگ نظر سیاه(گوزنظر) با نقطه های متعددسفید

و از علاج های جن زده دعای مخصوص بر پوست خال

خالی آهو است.

اگر کارچشم شور و جن بد را به شراره آسمانی تشبیه

 کنیم کنش متقابل و البته مناسب دقت درکل ستارگان

 آسمان بود تا اثر روانی سوء اولی راهضم کند و تعادل 

ذهنی به وجودآورد.ذکرخدا هم درهمین جهت باشد

چه او درجایگاه خالق کل هست.الا به ذکر الله تطمئن القلوب

https://www.namasha.com/v/dFOHvbYg

۲۶ شهریور ۰۳ ، ۲۰:۴۵
سعید حریری اصل

آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی

سال ها پیش (دهه70ش) فرزند فقید آیت الله سید محمد جواد علوی -

بروجردی(دامت برکاته) به حقیر گوش زد نمود:خوب دقت کن که

ابوی کی تو را امتحان می کند...!

راست اش مدت زیادی با این سخن درذهن خود دچار تنش بودم

 مخصوصا اینکه عمر گوینده دیگربه دنیا نبود و شخصیت بسیار پاک 

و مظلوم آن سید همیشه در قاب خاطراتم پر رنگ جا دارد

(رحمت الله علیه)

تا اینکه شبی  ازماه رمضان 97ش در میانه مجلس روضه ای که به بیت

شریف ایشان در قم المقدسه جریان داشت دیدم زیر چشمی به حقیر

دقت داشته و در پی این بودند تا حالت بکاء و غم را در چهره من جویا 

شود که هست یا نه....

طَأطَأَ کُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکَم (فرازی ازدعای جامعه کبیره)

#عالم-عامل

https://www.namasha.com/v/fqAyuKz9?playlist=l9T4oWjC6v2mYKds

۳۱ مرداد ۰۳ ، ۱۳:۰۶
سعید حریری اصل

مرحوم آیت الله سید صادق روحانی

عمامه در اصل و صحیح املاء آن امامه است منتها حسب

رواج بدین شکل نگارش در عرف ما چنین بهره می بریم.

عمامه ای که طلبه حوزه علمیه شیعه بعد از حدود پنج سال

تحصیل بدست مقام رفیع مرجعیت بر سر خود گذاشته

و اصطلاحا ملبس می گردد بر دو رنگ سیاه(مخصوص-

سادات) و سفید( غیرسادات یعنی کسی که والداش از

پشت در پشت پدری اولادپیغمبر و ائمه(علیهم السلام)

نیست والا بسیاری مردم در بستگان و نسل قبل خود از

سادات مونث دارند و عملا ایشان نیز فرزند تنی و فیزیکی 

اهل بیت(علیهم السلام)هستند اما سید نه) می باشد.

شکل بستن آن با آنچه میان ملایان عامه استفاده شده

و بر بالای  پیشانی و موازی فرق سر چین هایش  روی هم

قرار گرفته فرق دارد و این چین ها پرچین وار کل سمت

جلو  کله را در برگرفته و با تکه ای از انتهایش که اصطلاحا

تحت الحنک گفته می شود درکمی بالاتر مهارشده تا ازهم

بازنشود.نام این عمامه سحاب هست و حسب اینکه در

روز عیدغدیر خم نبی اکرم (ص)آن را بر راس مبارک 

مولای متقیان علی(ع)بسته علما امامیه با استفاده از

آن عملا یاد آور برائت از سقیفه بنی ساعده اند...

سحاب عمامه اولا نزد ائمه و انبیاء الهی(علیهم السلام)

می باشد(شیخ حسن اللهیاری موقع ترک تلبس یک

سری بهانه از خود می تراشیدکه نبی اکرم(ص) البسه

دیگر هم بر تن می کرد پس لزومی در استفاده از

پوشش مرسوم روحانیت شیعه نمی بیند...اما وی

متاسفانه توجه نداشت که  سحاب عبا و پیراهن

دشداشه وار وجه اولاء پوشش ایشان(ص)بوده )

شیطان اما قبل از درافتادن به وادی انحراف وقتی

به بهشت عدن خدا مشغول عبادت بود یا ایامی که

با مابقی جنیان در زمین زندگی می کرد(ارض روزگاری

قبل ازخلقت بشرمحل تجمع و سکنای  اجنه بوده است)

سحاب بر سر می گذاشت ولی همین مسئله دست آویز

مخالفان روحانیت شیعه شده که در نزدعوام شایعه

کنند:سحاب عمامه شیطان می باشد و آنها نیز بدون

دقت در اینکه ابلیس قبل از بد شدن آن را اختیار

کرده بود از این دستمال سر متنفرمی شوند.

اصلا شیطان صدقه سر همین عمامه و ظاهرصحیح

آخوندی توانست از دست ماموران پروردگار که 

حکم داشتند کل طایفه بنلجان از جمله خود او را

بکشند نجات یافته نه اینکه چنین چیزی اختصاصی

 وی باشد.

#وال
۳۱ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۵۶
سعید حریری اصل

پرچم ملی ایران

لابد هر کسی که عقل بر سردارد و مرض ایضا در تن نه 

حال وصل به هرکجا و هر چه نیک معنی پرچم حسینی را

که این کمترین طلبه نجفی امروز مهرگان1401ش در

صدر فضای مجازی خود برافراشته می داند.

بدین وسیله اعلام می دارم:اندر هر وضعیت حکمرانی 

ملک ایران حالت بنده مفتی مذهبی البته جز غیر سیاسی

و رعیت صرف نخواهدبود.اینجانب هرگز دین را از سیاست

جدا نمی دانم اما با تفکیک آیین و نگاه ایدئولوژیک به آن

از سنه جوانی برچنین موضعی در می رسیدم که نه حامی

نظام جمهوری اسلامی ایران و نه موافق دیگر سلایق سیاسی

مغایرآن باشم.

پس اگر فرای هردین و مرام انسان هستید و مقید به اصول 

حریت درباب این کمترین طلبه وابسته به حوزه علمیه نجف-

الاشرف با احتساب همین تبصره قضاوت نمایید.

پاینده بادملک ایران

یدالله فوق ایدیهم

https://www.namasha.com/v/TqmBPhNS

۳۰ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۳
سعید حریری اصل