آن پنجشنبه که خلیفه شان طلب دوات و پوستی از برای نوشتن
وصیت خاتم پیامبران(ص) را با بهانه حَسْبُنَا کِتَابُ الله رد می کرد
در کمال بی حیایی و وقاحت از یاد برده و اکنون مدتها است که
زیرعنوان اهل سنت خیزده اند هیچ بلکه دیگرانی را به
بهانه رد کردن اسلوب همان با ابزار زبان شماتت و حتی بر
تیغ شمشیر تمشیت می کنند...
آری باید گریست درشهادت پیامبر اخلاقی که پیروان ارزشی
همچون موریانه به جان اسلوب شریعت اش افتاده و عملا بر
ستون پنجم دشمنان وی و جاده صاف کن جهود بدل شدند
قال رسول الله محمد(ص):إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ
از اینجا هم می توان به ذی شعور بودن گوینده قرآن کریم و
راستی درانتساب لفظ جلاله الله به ایشان پی بردکه عمدا در
متن آیات تعارض هایی را به کلام خود داخل کرده اندر ظاهر
قصه فرد محقق را اگر بر معنی واقعی کلمه روشنفکرنباشد
بدین جای بد می رساند:سر و ته این دین به هم نمی خواند.
اما همه آن پارادوکس ظاهری تنها در یکی از73مذهب مدعی
اسلام یعنی تشیع پاسخ داده شده و درحقیقت عمدا چون
پاس گلی از ناحیه خدا به سمت عقل های سلیم عنایت
گشته است تابه اهل اشهد ان علیا ولی الله تشرف یابند و
ازآن جمله اینکه::بر آیاتی مومنان را ازتوهین به بت های
مشرکین باز داشته(سوره انعام آیه108)و دردیگر قسمت
همین الفاظ درشت را نثار علماء یهود(سوره جمعه آیه5)
نیز ابولهب (سوره مسد آیه یک)یعنی زیرمجموعه دین
حنیف ابراهیمی و خویشان احمد هاشمی(ص)روآ داشته
است...
امادرنگاه و تفسیرشیعه موضعی که درحق بت های
جاهلی بنا گردیده یک تاکتیک مقطعی بیشتر نبود
که اولیاء مسلم خدا محمد(ص) اندربعد فتح مکه و
بر انداختن بت ها با عصای مبارک و علی(ع)به مثل
کنایه دعای صنمه قریش و...تاریخ انقضاء آن را اعلام
از بهر زمانه خود نمود و اما بحث فحش دادن به طبقه
رهبان جهود نیزبیزاری از مثل ابولهب و زن اش وجه
اصول عقیده را تشکیل داده و غیرقابل تغییرهست
الی یوم القیامه.
پس سکوت دراین قسم ازسر مصلحت را هرگزنباید
مترادف انقضاء چنان فرایض مسلم و البته اکرمی دانست.