اساتید فقیدحاج سلیم موذن زاده اردبیلی و محمدرضا شجریان هنرمندانی
برخواسته از بسترعرفی رایج به قبل انقلاب اسلامی57 بودند.البته یکی با
وجه غالب مذهبی و دیگری آثار اکثرادارای خمیرمایه انسانی و ملی
آقای صادق آهنگران و مرحوم حسین زمان هم دوخواننده متعلق به گفتمان
روشنفکری مذهبی بعد ازسال 57شمسی و هریک زیرمجموعه و دل بسته یکی
از دوجناح راست و چپ قدرت سیاسی جمهوری اسلامی.
اگرشما امروز یاهرزمان دیگری چهارنفر متمایل به دیدگاه هریک ازاین
اهل ذوق رادریک مکان جمع نمایید خواهید دید که همزیستی و رفاقت
همفکر شجریان و موذن زاده بیشتر و هم درازمدت تراست.چون بستر
عرفی درجامعه ایرانی فراترازباورهای شخصی به اصولی چون همزیستی
تحمل دیگری و...دعوت دارد و اصلا رمزپیروزی و عدم نابودی قومیت ایرانیان
چه درجنبه نفوس و چه وضعیت سرزمین برمهاجمان خطرناکی چون اعراب
یا مغولان دراینجا نهفته است.نکته ای که بعداز انقلاب و در ترجیح داده
شدن اجباری روشنفکری مذهبی برآن نادیده گرفته شده و هزینه های
سنگی راهم برجامعه تحمیل کرده است.نمونه مشهوداش مدتی کوتاه
قبل ازجریان فتح خرمشهرازدست ارتش بعثی عراق که درتقابل دو روایت
مرحوم سیدابوالحسن بنی صدرو بهشتی تجلی یافت و اگر نبود موج عرفی
برآمده ازغیرت و حریت خواهی تمام ایرانیان که حتی سیاسی نبودند بعد از
آن هرگز به بازپس گیری این گوشه ازخاک وطن نمی انجامید.
روشنفکری مذهبی به دروغ خویشتن رانقطه مقابل و جایگزین قسم عرفی
معرفی می نمایدجهت جذب عوام و ادامه استیلای خویش .اما حقیقت این است
که: اندیشه ورزی ولو در اشل فقهاهت و.. حتی ایدئولوژی باوری براساس منابع
عقیدتی و... می تواند زیرمجموعه و با مدنظر داشتن دست بالای عرف رایج صورت
گیرد چنانکه درمورد بزرگانی چون آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی دکترداریوش-
شایگان مهندس مهدی بازرگان وعباس کیارستمی شاهدهستیم.
(رضوان الله علیهم اجمعین)
https://www.namasha.com/v/JHZEThKb