راد و رادان
درمیانه دعوای زن های راد و مردان رادان این مرز پرگوهرکه از دوربین مدار-
بسته تا سطل ماست را به خدمت فراخوانده اند من ثالث نوعی فقط وهمچنان
به فکررابعه هستم وبس!؟مونثی نه آنچنان که با مذکری نه اینچنین بسازد
ازهمه داشته و نداشته هایش به حکم انسانیت
گل ات ازغنچگی افتاده و مصلوب شد است
بوی عطرش به عرق خورده ومغضوب شد است
تن زارت به قفس بال هوس را چه زنی!؟
رکب اش دیدی و سوادی تومضروب شد است
سرمه زیرنظربین که چه سرکوب شد است
چون که ازقطره اشک برده و معیوب شد است
رانده ای نخ به خود وآخته ای رژبه لبان
چه کنم موی سیاهی که کنون بورشد است
این سرا ازهمه بد رفته وهم روب شد است
که بگویی:بنگرجنس چه مرغوب شد است
لیک اش هم بازشنوای همگی کاردرست
رخ ازخوب و بدش رفته ومنسوخ شد است
باقی آن هست که ازریشه به بهبود شد است
با توکل به سرش چادر ومحجوب شد است
سروده طلبه سعیدحریری اصل.فروردین1402