گرامی بادسی شوال المکرم زادروز بنت باب الحوائج(علیه السلام)
هفته آخراردیبهشت ماه1402ش.تشرف طلبه سعیدحریری به حرم فاطمه معصومه(س)
گرامی بادسی شوال المکرم زادروز بنت باب الحوائج(علیه السلام)
هفته آخراردیبهشت ماه1402ش.تشرف طلبه سعیدحریری به حرم فاطمه معصومه(س)
آری زدیده ها نهان دیدم...من یکی پیرخفته درجوان دیدم
دوش بود و دوشیده اش جوهر...لبنی بر لبان پستان دیدم
خلق گویندسرابی درفلان دیدم...ولی به حق که آن چنان دیدم
بعد مرگ بر تربتم بنویسید...خودثمین غنچه تر ازجنان دیدم
سروده طلبه سعیدحریری اصل
شادی روح سیدصاحب کرامت محمدباقرعلوی خواهشاالفاتحه
اللهمَّ یا مُلَیِّنَ الحَدید لِداوودَ علیه السلام لَیِّن لی قَلبِ فلان بن فلانه و صَلَّ اللهُ علی محمدٍ و آلهِ
(به قالب شعر و بند استعاره گفتم پس بیشترازاین و برچنین دست
نپرسید که روزگارغریبی است نازنین...)
https://www.namasha.com/v/wX9MBcpx
در بین چهارده معصوم (علیهم السلام)و اصحاب صحیح هم خاص ایشان
کسی لقب ابوالاسلام ابوالدین و...ندارد!
اما ابوتراب اباعبدالله اباالاحرار یا اباصالح و....بسیاراست
یعنی پدران و سرچشمه های انسانیت و نه اسلامیت بین ایشان موج می زند
اصلا اسلامی که دربسترحریت رشدنکند عین کفراست وبس
تقلیل حرکت عرفی اولیاء خدا بصورت عام بویژه آن دوازده امام (سلام الله-
علیهم اجمعین)به حد عناوین مذهبی چون یهودی ارمنی شیعه و...یک
نقشه خطرناک شروع شده ازناحیه دشمنان تمام آیین های توحیدی چون
چپ های کمونیست لائیک و...است که استادبازی زیرپوستی هستند.
این یک حقیقت نابی بود که مرحوم آیت الله سیدرضا صدرافشاء کرد
تا بلکه مردم بصیربفهمندچگونه در روزگارما با عوض کردن جای واژه ها
بوسیله پنبه سرمی برند.در عین اینکه هیچ چیزی هم الظاهراسقاط نشده تا
عوام پیرومرام قربانی رابه تحریک وا دارد.
وقتی درشیعه متداول است که می گویم:رسول اکرم(ص) یعنی عظمت
ایشان به حیطه ما وراء هم می رسد اما رسول اعظم فقط بزرگ مادی معنا
می دهد وبس.خوب گاو و فیل هم بزرگ هستند.یعنی من ساحت اشرف
مخلوقات رادرحدمادی قیچی کرده ام و حقیقت امر مطابق قواعدصرف و نحو
عربی به ایشان کنایه بسته وتوهین نموده ام.
چون درباب القاب الهی طبق آموزه های دینی ما مجموعه ای ازاسماء حسنا را
من باب ذکر باهم ومداوم می گویم مثلا:یاعظیم یاکریم یا ودود و....
این شبهه موضوعیت ندارد ولی وقتی درباب نبی الهی خاتم(ص)یکی را اکثرا
بکارمی بریم بایدآن واحدتوپرترین و با مسما بین موارد مابقی باشد
خوب حالا وقتی یک اسم ضعیفی را رواج داده قویتر را نادید می گیرند عملا بانی
چنان جریانی منافق اند و ریگ خیانت به کفش دارد...این مورد یکی از هزاران
بدعت های امثال کعب الاحبار صهیونیست هست که به همت عنصر ستون
پنجمی ایشان در اسلام یعنی عمر خطاب اجرایی شده و عمری جماعت هم
امتدادش داده و پاس می دارند (لعنت الله الی قوم الظالمین)
کرم الله وجه یعنی ای علی ممد زید و...خدایی که تو اینقدر دمش را می زنی
یک باتری در کالبدجناب عالی جاسازی نکرده تا چهره ات مثل لامپ روشن باشد
این مسئله هم مطابق آیات قرآن و روایات صحیح موردقبول شیعه مردود
می باشد.چنانکه براساس آن ازخدا می خواهیم که سیستم و اعضاء تن مرا درست
پیش ببر.قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی
یعنی یک جریان خود آگاه وکلنی مستقل از جانب باری تعالی خلق شده
و درستش آن است که تمنای بقاء کلیت آن از صانع یکتا بنماییم و نه اینکه با
خواهش چیزهای خرددم دستی بخواهیم و اشرف بودن انسان بر مابقی مخلوقات
را به مسخره گیریم.در این فراز کنش جماعت بکری هم اگرخوب دقیق شوید
باز دست شیطان رجیم یعنی همان که زیر بار سجده الهی نمی رفت مشهود است
و باید عین دزدها که مالکیت و طبعا کنتر برق ندارند بواسطه سیم از همسایه
یا تیر چراغ برق کوچه یعنی خود خدا نور بگیری .
بابا ما نخواستیم این خدای بی جنبه عمری را. به کی بگیم
از دیرباز تاریخ ایران زمین و عهد داریوش شاه هخامنشی تا دوره عباس کبیرصفوی(ص)
نادرافشارجناب کریم خان زند و برهه محمد مصدق که روحش شاد تمسک بر مولفه ای به
نام شعائر و مددگیری ازتمثیل گرایی دربطن حوادث سیاسی جهت پیشبرد آرمان ملی
رایج بوده است.شعائر در وجه مذهبی صرف نیز ازدیرباز آل بویه بعنوان یکی از سلسه های
حکومتی شیعه مذهب و حتی قبلتر اندر روایات وارده صحیح ازامام الرئوف حضرت ثامن(ع)
جا خوش نموده و البته نیک ابزاری است بی هرپرتی و زائده که درپیشبرد اهداف دستگاه
امام حسین(ع)عمل می کند.تخت جمشید میدان امام اصفهان و اصلا نوع آموزه سیاسی
محمدمصدق موازنه منفی ازفهم صحیح و درک جنبه آموزشی درعین حال کاربردی شعائر
برخواسته است.
اما چه گویم ازامروز که تحت تاثیر مفهوم ایدئولوژی بعنوان محصول پندارچپگرای جهانی
کاربه جایی رسیده که با نام دین به ستون خمیه آن یعنی شعائر همه ورشده فروع فردی
حسین(ع) راچنان چاق می کنندکه او را بعنوان شهیدنمازجار می زنند!؟درحالی که بقول
آیت الله سیدرضا صدر(ره) تقلیل نهضت اسلامی ناب شیعی که درابعاد و سایزانسانی
عرضه شده به حدصرف عقیدتی جفای بلاشک درحق فاضل دردانه ای چون جعفربن-
محمد(ع) اجداد وابناءطاهرین ایشان(علیهم السلام) است
آقایان با شبنامه نویسی و بولتن فرض نمودن در ودیوار سفارت بریتانیادرتهران پیش
می آیند درحالی که طرف مقابل ایشان مجسمه دخترمعترض را به تیررس و مقابل در
کنسولگری ایران دراروپا می نهد...این یعنی اروپا هم به سیاست آغشته برشعائرر و
آورده آن وقت جمهوری اسلامی بامتم مذهب رسمی شیعه درقانون خود به همت
جناح راستش بری ازآن در صددگشودن عقده های اجتماعی و سیاسی با شعار های
ایدئولوژیک است
کلاف بین دست تو که مهربان و دلکش اند
(مرادنازی ونحوه گرفتن اشیاء توسط کودک است)
مرا چنین به خانه مان دوباره ازنو می کشند
قلاف و درنیام شب نگاه ات ای دلیل عشق
(نحوه تماشای معصومانه خردسال وزلال بودن سیاهی چشم او)
چقدر بی بهانه خشم را کنارحجله می کشند
پسرلهیب مهر را فقط به قرعه می چشند
(محبت غیر والدین به اولاد نسبی است)
ولی پدربه جاودان ازآن همیشگی خوش اند
چنان گلی و پشت و رو نداری ازقضا همی
بدان به حتم کارو زارعدوی با سیاوش اند
(روند زندگی قطعا به بچه های عزیرکرده سخت می گیرد)
جوهرآنچه ازبلا برابشاربشر رفته و مخصوصا قشر انبیاء(علیهم السلام) را دریابیده
اندریوم عاشور رخ داده و به زورآزمایی با صبر اباعبدالله حسین شهید(ع) آمده است.
آدم پدرانسان را غم هابیل اش بود و بابای انبیاء ابراهیم (ع) تشویش فقد اسماعیل
درقربانگاه داشت. اما می دانیدکه نبود برادرزاده اش از بهربشر حتی بر داغ داداش
خویش سختراست!؟ چون جدای آنکه اصطلاحا خون خون را می کشد فراق درنوجوانی
چنان هرمانی را مضائف می کند .آری داغ عبدالله بن حسن (ع)که درگودی قتلگاه و
مقابل چشم ثار الله(ع) دستش را به تیغ کین و ناجوانمردی زدند بند دل کسی را
پاره کرد که اندر فراق عباس اش(ع) فرموده بود:اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری(کمرم شکست)
حسین (ع) را دشنه کند و ازقفای شمرملعون نکشت!؟رگ های حیات ظاهریش بعد
نیمه روزی همه دیدن تیغ و اخ(سنگ سابیده تیز) در حق پاره های تن خویش از
یاد آن نوجوان باز ایستاد چه روال بالغ نرمال است به بچه ها عشق وعاطفه ورزیدن
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ
سه نامه منتسب به مرحوم آیت الله سید روح الله خمینی دردسترس وجود
داردکه شبهه هایی تقریبا مشابه به محتوا و ساختار آن وارداست.
یکی درباره انتقاد تند او ازحزب نهضت آزادی ایران و تمایل به حذف سیاسی
ایشان از قاموس جمهوری اسلامی که بنیانگذار آن بوده هم قائم مقام اش
بعدی نامه ای که از کانال مرحوم آیت الله ابراهیم امینی تایید و نشریافته
و مطابق آن آقای خمینی تا دم مرگ باورداشته: رهبری سیاسی درجمهوری
اسلامی بایدکه مجتهدجامع الشرایط باشد.نکته ای که با روند اصلاحی در
قانون اساسی کشورهمخوانی ندارد...
حالا جالب اینجااست: افراطیون دست راستی جهت نفی و رد نامه سوم و
ساقط نمودن آن از حیزانتفاع به مواردی دست می آزند که ملی مذهبیون
و یاران جناب منتظری(ره) از مشابه اش بهر نامه موسوم به ترد نهضت آزادی
وعزل نفردومی وقت نظام مدد می گیرند.
اما این جریان چنین رویه ای را تنها شامل آنچه می داند که مخل کنش او
است نه آنکه موافق امیال اش است
بیشماراز پارادوکس ها و کنش هایی چنین آدم منصف را بی اختیاربدین
نکته می رساند که با فرض گرفتن صحت نامه تند جناب خمینی خطاب به
همراهان مرحوم مهندس مهدی بازرگان یا زنده یادآیت الله حسینعلی منتظری
اگرایشان هم اکنون حی بود و حضورداشت آیا رفتاری به مراتب ستیزه جویانه تر
با این جماعت خود پسند موسوم به اصولگرا نمی ورزید؟مثلا نهضت آزادی یاحاج-
شیخ حسینعلی کمی پایشان را ازمعیارهای بنیانگذار انقلاب کج گذاشتند و آن
حرف ها را شنید و مگرنه اینکه چنین رفتارها مشابه نمونه های ذکرشده است!؟
چاه مکن بهرکسی اول خودت بعداکسی
کشوری مثل امریکا روی تجارت اسلحه به دیگرممالک عالم حساب
ویژه ای بازکرده است.منتها با این تبصره که هماره سلاح ازجنس
مدرن و پیشرفته تر را برای خودنگاه داشته و فقط پس مانده های
عملا غیرکاربردی و جاگیر را به ایشان می دهد.
این چنین وضعیتی حتی درباره متحدی چون ریاست جمهوری اوکراین
درگاه نبرد با روسیه و حکومت ولادیمیرپوتین به سال1402ش در
جریان است و گوش شنوایی عملا نه درکاخ سفید و نه ناتو جهت درخواست
دریافت هواپیماهای پیشرفته جنگی ازجانب زلنسکی نیست...
دست راست قدرت جمهوری اسلامی اما پدرفکری جنبش اصلاح طلب
یعنی مرحوم مهندس مهدی بازرگان رامتهم به آل دستی و نوکری امریکا
و غرب می کند و آن را نمادضعف شخصیت او شمرده اما اگر راستی چنین
بود باید وی خیلی بیشترازآمریکا اسلحه می خیرد نه اینکه دست رد به
سینه آنها زده حتی ازدریافت مرسولات نظامی سابقا توافق شده دوره
محمدرضا پهلوی شانه خالی می کرد.
راست اش پروژه هسته ای ایران ازدوره پهلوی دوم کلیدخورد و اگردولت
بازرگان ریگی به کفش داشت یعنی فکرقدرت ملی نمی کردچرا همچون و
موازی چند هواپیما و قایق جنگی تجهیزات هسته ای موجود را نثارآمریکا نکرد!؟
و مگرنه اینکه بسیاری اسباب آن هم ازایالات متحده رسیده بودند؟
جریان هواپیماهای اف 14 و16بیشتر یک اتوآبکی برای تخریب دولت موقت
است توسط طیف های چپگرا که بی تعارف استاد جنگ روانی نه درمقابل
دشمنان بلکه بهرذهن عوام جوامع و خوردن آن ازبرای تجدید قوای نامشروع
خود هستند...
نگرفتن اف 16 تنهاخطای موردی و کاربردی دولت بازرگان بود و زیرسوال
بردن کلی آن بدین بهانه و ندید جنبه مثبت چون درآوردن قدرت و دست به
سرنمودن شاپوربختیاربه سود انقلاب ملت همینطور طرح های اولیه عمرانی
با وجودآن مقطع کوتاه زمامداری ناروآ است
حقیقت امر تنها افراد باسابقه طولانی سیاسی بین انقلابیون همین مهندس
فقید ودو یاردیرنش طالقانی و سحابی (روحشان شاد)بودند. زحمت زیادی
جهت برپای انقلاب اسلامی کشید هشدار های سازنده و متینی هم ازبرای سلامت
وضع آینده آن داد.تذکراتی هماره تازه که با کمی عنایت به مفاد آن نسیم بهروزی
دنیا و سعادت آخرت همزمان به روی خاک و خلق این میهن عزیرمی وزد.
رحمت الله علیه
بیشترین مطلبی که درباره زندگی سراسر انسانیت و طبعا اسلامی شهید
خلبان عباس بابایی این روزها در رسانه های دست بالای حکومت جلوه گری
می نماید ماجرای تقابل او و عوامل دولت موقت انقلاب اسلامی برسرباز
گرداندن هواپیماهای جنگنده پیشرفته دریافتی از ایالات متحده آمریکا
است .این مقطع گزینشی بدان سبب پررنگ می گردد که موازی امیال چپگرا
افراطیون دست راستی و تمامیت خواه در قدرت سیاسی فعلی است!؟
هرعاقلی خوب می داند که اصلی ترین عنصر یک ارتش نفرات آن اند
یعنی ارزش یک خلبان بیش از جنگنده شکاری بمب زیرتنه اش و...است
چه دربسیاری موارد مشاهده شده مثلا همین جنگ هشت ساله فی-
ما بین عراق و ایران کسی چون عباس دوران(ره) کارهایی پشت رول
اف4 انجام می داد که بسیاری خلبانان توان تکرارش بواسطه اف16
را هم ندارند.یعنی قدرت ایمان و اخلاص سلاح ساده راعملا به پیچیده
وقوی بدل می نماید...
حالا اگرفرض بگیرم اشتباه دولت موقت در همراهی با شعار انحلال
ارتش و عدم پاسداری از هواپیماو قایق های وارداتی امریکا خلاصه
می شد بدتراز آن حذف ناپخته و تسویه هایی بود که بعد حکومت
مهندس بازرگان راه افتاد و به مراتب موجب ناراحتی خیلی بیشتر
شهیدسرافراز بابایی گردید.این دقیقا همان مقطعی هست که بر
خلاف مورد قبل هیچ مانور تبلیغاتی روی آن تحت عنوان دهان پرکن
آشنایی نسل جوان با تاریخ خود و...رویش نمی شود چون دست گل
به آب داده جماعتی می باشد که خلاف بازرگان و بابایی هرگزهمت
تصمیم و استعداد اراده دست شستن یکباره ازقدرت و لذت نیزاعتماد
به دیگر طیف ها وحتی تقدیر را ندارد.
روحت شادعباس جان
و براستی که بلندآسمان جایگاه تو است چه درحیات مقطعی و چه ممات ظاهری
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.169آل عمران
هرچند نگاهی به نزدیک پنج سال حکومت سرشار ازعدالت امام علی(ع)
بی هرمصلحت اندیشی ذهن عوام را بر سمت پوپولیسم رایج در نظام
های چپگرا می کشاند و مثلا جنگ صفین را در ردیف نبرد موسوم به خلیج-
خوک ها فی ما بین کوبای چپ و امریکای راست جا و تنزل می دهند
اما حقیقت امر با رجوع به وصیت های مولای متقیان(ع) در جنبه سیاسی
پر واضح می شود او یک بولشویک ضد طبقه پروتاریا نبوده که چون
ارنستو چگوارا به دل دریای خطر زند و ولو به قیمت از کف رفتن جانش
بلکه بصورت سمبلیک و نمادین توان و وقت خود راصرف تمیز و باز
شناساندن سه زاویه اصلی انحراف زر زور و تزویر یا به تعبیرشیرین
خودش:مارقین قاسطین و ناکثین نمود و در عین حال با دور اندیشی
پیروان را از کشتن خوارج به سنت خویش در نهروان نهی کرد چه
امتداد چنان رویه ای را به سود معاویه می شمرد
یا به جناب عبدالله داماد حضرتش و شوهر زینب(س) توصیه نمود: اگر
روزی به مسند خلافت مسلمین نشست فورا با پسر ابوسفیان و حکومت
اموی شام از در صلح بر آید...
القصه :این وصیت های استراتژیک پوشاندن جامه ایدئولوژی صرف بر
تن تفکر او را چنانکه باب میل چپگرایانی چون علی شریعتی است سخت
و بی تعارف عملا ناممکن می کند.
آری علی(ع) سوسیالیست نسبی بود(مخالف تضاد طبقاتی حاد در جامعه)در
عین باور به لیبرالیسمی بس فراخ ازمد نظرآنچه در غرب امروز رواج دارد