حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

شیخ سعیدحریری اصل نوه دختری مرحوم آیت الله میرزاعلی عیوضی گنجی (ازشاگردان آخرین مرجع اعلم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رضوان الله علیه)) متولد اسفند ماه 1360شمسی است تحصیلات حوزوی را ابتد اودرنیمه دهه هفتاد قرن1300به مدرسه علمیه حاج صفرعلی تبریزنزد زنده یادان شیخ علیرضا خوش زبان مرندی ومیرزاعمران علیزاده آغازکرد وبعدازچند ماه عازم قم المقدسه شد وازدرس عالم فقیدسیدعادل علوی(ره)و...بهره بردتانهایتا به سال1379 با کسب اجازه مرحوم آیت الله سیدمهدی مرعشی نجفی از شادروان حضرت آیت الله سید جواد مرعشی نجفی(فرزند سید شهاب الدین مرجع تقلید بزرگ معاصر) و...بدست ایشان معمم گردید.نامبرده ساکن شهرتبریز کشورایران طلبه با مدارک مستند وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف درعراق بوده هیچ ارتباط وهمکاری بامرکزمدیریت حوزه های علمیه ایران ندارد وبلامانع بودن تلبس وی ازطرف دادگاه ویژه روحانیت به مرکزمدیریت ودیگرنهادهای دولتی به شرط عدم همکاری (شغل دولتی) وبا صرف التزام به قوانین رایج نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهروند غیرسیاسی ابلاغ گردیده است

آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۵۴ مطلب با موضوع «ایران» ثبت شده است

شهید عباس بابایی

بیشترین مطلبی که درباره زندگی سراسر انسانیت و طبعا اسلامی شهید

خلبان عباس بابایی این روزها در رسانه های دست بالای حکومت جلوه گری 

می نماید ماجرای تقابل او  و عوامل دولت موقت انقلاب اسلامی بر سر باز

گرداندن هواپیماهای جنگنده پیشرفته دریافتی  از  ایالات متحده آمریکا

است .این مقطع گزینشی بدان سبب پر رنگ می گردد که موازی امیال چپگرا

افراطیون دست راستی  در قدرت سیاسی فعلی است!؟

هر عاقلی  خوب می داند که اصلی ترین عنصر یک ارتش نفرات آن اند

یعنی ارزش فرد خلبان بیش از جنگنده شکاری بمب زیر تنه اش و...است

چه در بسیاری موارد مشاهده شده مثلا همین جنگ هشت ساله فی-

ما بین عراق و ایران کسی چون عباس دوران(ره) کارهایی پشت رول

اف4 انجام می داد که بسیاری خلبانان توان تکرارش بواسطه اف16

را هم ندارند.یعنی قدرت ایمان و اخلاص سلاح ساده را عملا به پیچیده

و قوی بدل می نماید...

حالا اگر فرض بگیرم اشتباه دولت موقت در همراهی با شعار انحلال

ارتش و عدم پاسداری از هواپیما و قایق های وارداتی  امریکا خلاصه

می شد بدتر از آن حذف ناپخته و تسویه هایی بود که بعد حکومت

مهندس بازرگان راه افتاد و به مراتب موجب ناراحتی خیلی بیشتر

شهید سرافراز بابایی گردید.این دقیقا همان مقطعی هست که  بر

خلاف مورد قبل هیچ مانور تبلیغاتی روی آن تحت عنوان دهان پرکن

آشنایی نسل جوان با تاریخ خود و...اصلا نمی شود چون دست گل

به آب داده جماعتی می باشد که خلاف بازرگان و بابایی هرگز همت 

تصمیم و استعداد اراده دست شستن یکباره از قدرت و لذت نیز اعتماد

به دیگر طیف ها و حتی تقدیر را ندارد.

روحت شاد عباس جان 

و براستی که بلند آسمان جایگاه تو است چه درحیات مقطعی و  چه ممات ظاهری

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.169آل عمران

https://www.namasha.com/v/76OtVgYB

۲۰ دی ۰۳ ، ۱۰:۳۱
سعید حریری اصل

مرحوم مهندس مهدی بازرگان

دولت موقت انقلاب اسلامی همچنانکه از نامش پیدا است و قبل تشکیل نظام

جدید و با فروپاشی سیستم سیاسی پهلوی دوم سر کار آمد اعتبار چندانی در

برقراری رابطه پایدار با ابر قدرتی چون امریکا نداشت و حتی اگر مرحوم بازرگان

قلبا به چنین چیزی تمایل داشت عقل سلیم انسان والایی چون او خوب شیر

فهم اش می کرد که:راه چندین ساله ای چنین را یک شبه نمی توان رفت.

منتها وی (ره) به وظیفه ذاتی اش مطابق شهرت امانت داری عمل کرد!؟ یعنی

سعی نمود ریل گذاری اولیه چنان رابطه ای را در دیدار با آقای برژنسکی انجام

دهد حال اگر حتی باورداشته باشیم  این کار غلط و ضعیف ضد منافع ملی بوده

باز دو تبصره و راه در رو را باید در نظر گرفت:اولا موقت و کم تاثیر بودن ایشان 

ثانیا حتی عملی نشدن آن رویاها د ر پی ماجرای اشغال سفارت.

اگر به مفاد قرارداد1981الجزایر فی ما بین ایران و ایالات متحده دقت شود 

به چیزهای رضایت داده شده که دست کمی از مسئله رد هواپیماهای جنگنده 

و...ندارد.منتها به مصلحت چپگرایان ایدئولوژیک مذهبی هست که در هنگام

عقد آن اکثرا مسئول سیاسی ایران بودند  روی این بخش قصه اصطلاحا خاک

ریخته آن را بپوشانند اما نقد کنش دولت موقتی را که بین خود نیز اختلاف

نظرداشتند در نزد عوام جار زنند جهت توجیه و شیرین جا زدن پندارهایشان.

ضمنا دژبان مقدمی که بعنوان موچ گیر عوامل دولت موقت در ماجرای هواپیما-

های جنگده معرفی می شود فرد جاه طلبی بود که بیشمار حرف و نقطه نظر ناپخته

را هم نثار ایشان از سر قدرت طلبی صرف و شخصیت کوتاهش می نمود اما مصلحت

حضرات چپگرا است که همین یکی را از هزاران او ببیند در بوق کنند و بس...

https://www.namasha.com/v/EVZSmIrx

۲۰ دی ۰۳ ، ۱۰:۱۱
سعید حریری اصل

مهندس مهدی بازرگان کنار تابوت شهید سپهبد قرنی

در روایت جناح راست موسوم به  اصولگرا حذف شهید سپهبد-

قرنی از فرماندهی ارتش ایران بخاطر تمایل بر نابودی فیزیکی 

موافقان جدایی کردستان از مملکت توسط  شادروان مهندس

مهدی بازرگان صورت گرفته که اصولا آدم ترسو و متمایل

به سازش با امریکا و نیز اقمار داخلی تقویت شده ایشان از 

جمله برخی از اکرادبوده اند.اما این تفسیر برآمده از روحیه

ایدئولوژیک  پاشنه آشیل و بقول طلبه ها ان قلت مهم و

بارز هم دارد و آن اینکه:فرمانده دژبان ارتش وقت یکی از 

سودجو و ابن الوقت ترین چهره های برضد مهندس بازرگان

بود و اگر او فرد صرفا خودخواه و مصلحت طلبی بوده چرا باید

با اسرار به کنارگذاشتن سپهبدقرنی عملا در تقویت این

فرد ناجور ذکرشده بر آن نهاد مهم نظامی رضایت می داد

و جهت خویش اصطلاحا بلای جان می خرید.

حقیقتا هم قرنی و نیز بازرگان راست می گفتند!؟

بلاشک باید که قدرت مقاومت از جدایی طلبان کردستان

گرفته می شود و همزمان از دو طریق حمله بر ایشان در کنار

ایجاددیالوگ و گفتگو با ایالات متحده جهت قطع کمک تسلیحاتی

به آنها منافع ملی تامین می گشت

اما صد افسوس که فضای تحت تاثیر گفتمان چپ جهانی آن دوره

چنین چیزی را خواستن همزمان خدا و خرما تفسیر و نکوهش می کرد

درحالی که از بهر سیاست مدار و ارتشی مومن هم البته غیرچهارده معصوم

(علیهم السلام)هیچ جای ننگ نیست بلکه همه نماد شرف  و شعور است

۲۰ دی ۰۳ ، ۰۹:۵۸
سعید حریری اصل

بنی صدر بازرگان بهشتی

تمام اشخاص صاحب مرام مبتنی بر مبانی انسانی که در اسلام راستین

نیز تایید و تشویق به رعایت آن شده است جهت خویش یک خط قرمزهای

کلی دارند و هرگز با مشاهده رد شدن دیگر بازیگران معاصرعرصه فعالیت

اجتماعی مذهبی یا حتی سیاسی از آن جز به خروج و ترک چنین بازی 

مسخره ای که هرگز و با بیشمار توجیه هم سودی به حال عام بشریت و

طبعا تقویت سبیل الله ندارد نمی شوند.

وجه بارز امام علی(ع) و یاران نزدیکش چون سلمان و عمار با دیگر اصحاب

نبی اکرم(ص) در همین نکته کلیدی نهفته که به ماجرای شورای انتخابی

خلیفه سوم و بر سر موضع رعایت صرف سنت شریف نبوی و عقل خویش

در عین رد افکار و افعال اولی و دومی(جبت وطاغوت) توسط مولانا علی(ع)

تجلی یافته است.

به فردای پیروزی انقلاب اسلامی57شمسی هم به عینه شاهد هستیم

تنها فردی که جدا ی مصلحت اندیشی های مقطعی چنانکه در مصاحبه

استعفای خود از مقام نخست وزیری بیان داشته و سندش موجود است

پای مردانه و از ابتدا روی عدم عبورمرز سرخ عقیدتی خویش ولو به

قیمت خروج از چرخه قدرت یا حاشیه نشینی آن ایستاد زنده یاد مهندس -

مهدی بازرگان است.هیچیک از دو جریان راست و چپ قدرت جمهوری اسلامی 

که  بدان عهد در چهره و کاراکتر سیدابوالحسن بنی صدر و آقای بهشتی

تجلی یافته بود چنان نبودند و تقابل این دو درسالهای بعد ضربات 

سختی به نفس و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران زد.

 اصولی ترین آدمی که در پنج دهه گذشته ازرجل سیاسی مملکت ایران 

می شناسم همان بازرگان بود

رضوان الله علیه

۰۲ دی ۰۳ ، ۲۲:۵۳
سعید حریری اصل

عبد الکریم سروش

دقت درنظریه پلواریته عقیدتی از عبدالکریم سروش فاصله

گرفتن او با عرفان و فلسفه اشراقی تحت تاثیر آراءصاحب

مثنوی و...را فریادگر است.اگر به خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)

رجوع شود آل الله(علیهم السلام) محور باور شیعی ناب هستند.

لذا اصحاب سقیفیه بنی ساعده نیز علما و غیر عوام عامه نباید و

نمی توانند که مورد نعمات چنین فضای آزاد ازجنبه اندیشه و

عمل باشند چرا که درمقابل ولی نعمت اصلی آن به اذن خداوند

متعال قد علم کردند.(منظورعدم دادن آزادی ظاهری نیست

که سنت اولیاء حق بوده حرف از مقدس ناشمردن آنها است)

از همین رو هست که باورداریم:کلیمی ارمنی و...فی نفسه 

و تا ابد در دوزخ نمی مانند حتی به تعبیر جسورانه طالقانی(ره)

این وضعیت شامل مارکسیست های اصیل هم می شود.

پس چه سروشی که به پلواریته می خواند چه سیدمصطفی

طباطبایی که اندر مقابل نظریه او یک مشت ان قلت ازسر دل

 بستگی به مسلک عمری چیده عملا هیچ فرقی ندارند.

آزادی و استبداد در تعریف عرفی دو نقطه مقابل هم اند اما

اندر پندار مذهبی تشیع وزنه و میل ائمه(علیهم السلام)

پتانسیل تغییر بنیادین همگی را دارد.

اینها عین دو چشم لوچ و منحرف البته هرکدام آخته به

سمتی هستندکه در رخ مرام پیروان سقیفه جا خوش

کرده است.نظریه مصطفی طباطبایی میراث و گفتمان

قالب عهد اموی و پندارسروش حاصل بازشدن آب

عرفان و فلسفه یونانی به شیر جامعه اسلامی مقارن

با زمانه بنی عباس بود.آن جبر و این اختیار وقتی به

حبل الله متین اهل بیت(علیهم السلام)گره نخورده

باشید هردو بر یک فرجام ختم می شود نابودی وبس.

مطابق آنچه تا اینجاعرض شد و با فرش قرمزی که در

اکثر رسانه های ماهواره ای خارج مرزهاا زکلمه تا گنج-

حضور بهرنشر و بست این افکارغلط پهن کرده اند باید

ختم کنم به جمله آسیدمحمودطالقانی(ره)که می فرمود:

چپ روی و راستگرا بودن حرکت همزمان و موازی سمت

 گمراهی است.

بر لوچ صدر اسلام لعنت...

https://www.namasha.com/v/O8NHTJSm

۲۰ آذر ۰۳ ، ۱۰:۵۳
سعید حریری اصل

مرحوم محمد رضا شجریان

تقدیم به روح بلند افتخار آفاق شادروان

محمد رضا شجریان (رحمت الله علیه)

دل به نگاه آرزو داده و زیر و رو شدم

هم به ره قدر کنون طالب پیش  او شدم

ساده نگرکه این نظر برده دوان دگر هزر

کشته وضع سابق و آب دوباره جو شدم

لب به  دهان  نهاد و من حافظ  گفتگو شدم

اشوه که راند قمزه اش فاقد آبرو شدم

رفت رمق ز دستم  و داده ام اش دل اسیر

بندی خود نکن رها بسته تار مو  شدم

(سروده سعید حریری اصل)

https://www.namasha.com/v/PhzvnTVv?playlist=7BHVYzMS6nioMaGH

۱۸ آذر ۰۳ ، ۲۱:۲۱
سعید حریری اصل

مسیح علی نژاد

کسی که که آزادی های یواشکی را در واشنگتن  جار زده

کامی کلای وطن اش  را هم در باغچه ای بر ینگه دنیا به پا

اما انگار هیچ وقت قرارنیست ازخواب غفلت بیدارشده و 

فاش ببیند نه آن روستا است و نه این نان شب .

بله همه اسباب قلقلکی بیش نیستند اولی ارباب فرموده

ازبهر هوایی کردن دوخی های  شرقی و دومی حکیم خواسته

از جهت دل هوایی هم اکنون زنکی با شمایل غربی

مسیحی اینچنین هرچه باشد علی نژادنیست و سزای او

چنانکه در نهایت قصه به حد حواریی چون مریم مجدلیه 

سقوط کند البته در چشم اهل فطرت و معرفت.

راستی چرا راه دور رفتی  کس و کارت به زحمت انداختی؟

هم اینجا و کاش بغل گوش مان می ماندی آمنه سادات ذبیح پور

آری کندن ازخود بدون رفتن دورآن و ماندن اندر نزدیک  بی سایه

 این هم ممکن است.عین فرهاد مهراد که کاشته های باغچه تو 

را به ای کاش محدود کرده و گفت:می شدآدمی وطن اش را با خود

ببرد هرکجا که خواست!؟

(کامی کلا نام روستایی در شمال ایران زادگاه خانم مسیح علی نژاد)

https://www.namasha.com/v/j2QkdlRW

۱۸ آذر ۰۳ ، ۲۱:۱۵
سعید حریری اصل

آرامگاه مهندس مهدی بازرگان قبرستان بیات قم

(تقدیم به روح اسوه انسانیت و معلم ایمانیت البته به تنگنای بضاعت 

مهدی بازرگان تبریزی(رحمت الله علیه))

تعصب مذهبی طوری که علی شریعتی می گفت:(نقل به مزمون) چنان

دژ مستحکم از بهرپناه گرفته درآن عمل می کند و نه چنین که جو زدگان

صرف لیبرال دموکراسی غرب تمایل یافته اند:نقطه مقابل درک حقیقت

و سبب افتادن همزمان از اصل و اسب می شود.

تعصب بلاشک از آگاهی برمی خیزد منتها صحبت سر کیفیت آن فهم است 

از بهردرک مختصات این و نهایتا قضاوت اندر باب اش.

وقتی مذهبی ذیل سایه خدای لاشریک و چهارده نورمقدس (علیهم السلام)

بی بدیل جا خوش کرده تمیز حد تعصب او با سنگ محک عقل معاش خود

خطایی باشد که ازخلط مبحثی  فاحش حال چه ازسمت روشنفکرنمایان غیر-

عرفی یا مذهبیون بی سواد بدون زیور امی بودن  اش آب می خورد و در

حاصل تقسیمات خود به این جای جعلی می رسدکه دین دار الزاما باید 

باورشخصی خویش را در عرصه اجتماعی چنان بروز دهد که صدای مجازات 

مغایران با آن گوش ساکنان هفت فلک و ذیل طاق عرش را کرکند تا که

 تبلورعینی یابد معنی ما هستیم.

اما نه تعصب  هرآنچه ضمخت و سفتی چنین تق و توقی راه می اندازد و

الا آنکه نشرداده:لااکره فی الدین خود بطور ضمنی بر پلواریته عقیدتی 

و سیال بودن ساحت  ایمانی از ابوذر بگیرتا سلمان ها تاکید ورزیده پس

دیگر چه جای بحث بیشتر البته و اگرعقلی سلیم اندر میان باشد جز از

جمله آن یار سفرکرده درشب عید مبعث و ذیل طاق محراب حسینیه

 ارشاد تهران:دین برای آباد کردن دنیای ما نیامده است.

https://www.namasha.com/v/nVT1iR2X

۱۴ آذر ۰۳ ، ۲۰:۰۵
سعید حریری اصل

سید رضا صدر حسن جمکرانی برنادت سبیرو

از تشرف قدیس حسن مثله جمکرانی تا دیدار قدیسه برنادت سبیرو

با وجود تفاوت  مکان و  زمانی حتی عقیدتی یک عنصرمشترک و همینطور

تک مانع موازی خودنمایی می کند!؟

از مسیحیت تا تشیع فیض محور و سنجاق کننده مقوله شریعت ذیل سایه آن

اند .نیز انکار  حقیقت تشرف هم آوردن ان قلت بسیار اندر باب صحت و سقم

ماجرا از سوی مدعیان دیانت یعنی قسمی که با دوشیدن احساسات عوام 

نان خود را در می آورند موج می زند.

نه شیخ حسن و نه خواهرسبیرو اندر طبقات رسمی روحانیت رتبه بالاتری

از کاردینال و پاپ هم نهاد مرجعیت که نداشتند پس چرا باید اولیاء اعظم

 الهی چشمک خاص خود را به ایشان معطوف کنند!؟ آن هم به دوره ای که

 نه در حوزه شیعه نه کلیسای نصرانی چهره شاخص و اصطلاحا مجتهد اعلم 

جا خوش نکرده همین تفاوت آراء به اشاره نکته سنجانه حضرت آیت الله-

 سید صادق روحانی(رحمت الله علیه)موجب سخت گرفتن اندر باب طرح چنین

 ادعایی از سمت نهادهای مذهبی رایج و متولیان آن می گشت.

در پاسخ اما بگذار به  اشاره ناب مرحوم حاج آقا رضا صدر(ره) بسنده کنم

 بدین مزمون که می فرمود:ما اولیاء مذهب خود را در حد اسلام تنزل داده ایم 

در حالی که آنها لیدرحرکت انسانی و عام بشری هستند و نشر شریعت اسلام

تنها بخشی از مسئولیت الهی شان.

بله وقتی صحبت از انسانیت بر عالم بودن صرف ارج شمرده شود حسن مثله

و برنادت سبیرو که الظاهر طلبه ای بیش نبودند در انتقال کلام پاک ترن مخلوقات

خلقت بر بزرگان طبقه روحانی بهتر شمرده شدند و چه غم که از ناحیه عوامل و

اتباع  آنها بسیار هم دچار ندیده گرفتن حتی آزار گشتند و مگرنه اینکه می فرماید:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ...اللهم عجل لولیک الفرج

https://www.namasha.com/v/G49Y1SkN

۱۲ آذر ۰۳ ، ۱۱:۵۷
سعید حریری اصل

نوجوان ایرانی

تابستان سال98ش حوالی ساعت یک  بعد از ظهر روزی داغ 

در میدان هفتاد و دو تن قم المقدسه با راننده اتوبوس سر کرایه

 چانه می زدم پنجره های ماشین باز بود و پسرنوجوانی مشغول 

خوردن یخ مک درست قائم و بالای سر بنده تا اینکه آمدم داخل

و آن ته ها جا گیرشدم ( کنارخوابگاه شاگرد شوفر)

دیدم اما سید معمم و میان سالی از ابتدای ردیف با ایما واشاره به من

می فهماند که عمامه ات را نگاه کن!؟

راستش دیگر چیزی از سفیدی بدان نمانده بود و به مدد یخمک آب 

شده پرتقالی اش می زد.

اول خواستم بروم سراغ پدر بچه داد و بیداد کنم که این چیه تربیت

کردی اما ناگهان دیدم ابوی او یک پایش اش فلج هست و به زور

ساک مسافرتی شان را جابجا می کند.

با خودم گفتم:ای بابا پارچه این دستمال سر توهم که وال نیست

یک ملافه کهنه و نخ نما است.جوش چی رامی زنی؟ هر چه شسته

و کهنه ترشود کمتراز هم وا رفته بهتر هم هست پس و دست

آخر به جای خود برگشته لباس های طلبگی را کلا کندم و شدم

یک پا شخصی.تا اینکه رسیدیم به ترمینال جنوب تهران و از

پله های آن به سطح خیابان مشرفی که معمولا ابتدای اش جای

 بساط دستفروش ها و آخرش ایستگاه تاکسی خطی آزادی

تهران پارس باشد.چشمتان روز بد نبیند چند لات قمه کش کل

گذر را بند آورده بودند و در انتقام برخورد تند مامورنیروی 

انتظامی به چند ساعت قبل با خودشان همان شیخ همسفرما

را خط انداخته نقش زمین کردند و بقیه مردم عادی از جمله 

مرا ترسانده فراری دادند.دراین میانه پدرمعلول کودک 

مذکور عقب افتاد و از ترس اینکه بچه زیرماشین نرود دست

او را گرفتم.طفلی خیلی ترسید یک جورعجیبی نگاهم می کرد

که قابل توصیف نیست.بی اختیار اما یاد جملات حضرت استاد

آیت الله علوی بروجردی(دامت برکاته) درباره ایتام آل محمد(ص)

افتادم.آره این جور اطفال  ذات پاکی دارند و شایسته گذشت

خطاها محبت اند و بس.

پس دستش را بوسیده بستنی برایش گرفتم تا بابایش لنگان

لنگان به ما برسد.

https://www.namasha.com/v/3jOzouvb

۱۲ آذر ۰۳ ، ۱۱:۲۸
سعید حریری اصل