حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

طلبه حوزه علمیه نجف اشرف

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

شیخ سعیدحریری اصل نوه دختری مرحوم آیت الله میرزاعلی عیوضی گنجی (ازشاگردان آخرین مرجع اعلم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (رضوان الله علیه)) متولد اسفند ماه 1360شمسی است تحصیلات حوزوی را ابتد اودرنیمه دهه هفتاد قرن1300به مدرسه علمیه حاج صفرعلی تبریزنزد زنده یادان شیخ علیرضا خوش زبان مرندی ومیرزاعمران علیزاده آغازکرد وبعدازچند ماه عازم قم المقدسه شد وازدرس عالم فقیدسیدعادل علوی(ره)و...بهره بردتانهایتا به سال1379 با کسب اجازه مرحوم آیت الله سیدمهدی مرعشی نجفی از شادروان حضرت آیت الله سید جواد مرعشی نجفی(فرزند سید شهاب الدین مرجع تقلید بزرگ معاصر) و...بدست ایشان معمم گردید.نامبرده ساکن شهرتبریز کشورایران طلبه با مدارک مستند وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف درعراق بوده هیچ ارتباط وهمکاری بامرکزمدیریت حوزه های علمیه ایران ندارد وبلامانع بودن تلبس وی ازطرف دادگاه ویژه روحانیت به مرکزمدیریت ودیگرنهادهای دولتی به شرط عدم همکاری (شغل دولتی) وبا صرف التزام به قوانین رایج نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهروند غیرسیاسی ابلاغ گردیده است

آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعراجتماعی» ثبت شده است

تقدیم به  ایران جان.سروده سعیدحریری اصل:

ذیل همین سرسر ا راجب ملک منی

پیش دو چشمم یقین نور ضیاء و تنی

کرد و بلوچ هم عرب گیلک بل ارمنی

کمپ گل فارسی عارف بر هر فنی

آذری یا اهل طوس لر به صفا متقنی

زور خوش عزیز اهل حق خیل چنین گلشنی

نازک مازن سرشت سیب گلاب سروری

باقی ملک ری و بند قم آن مدفنی

کاشی فیروزه فام اصل صفا حتمنی

در بر بحر خلیج ساکن خوش منظری

گوش به گوش جهان با همه گرد مپری

هموطن از حتم من تو به یقین بهتری

https://www.namasha.com/v/pj7pziUA

۳۱ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۳۴
سعید حریری اصل

آتش به اختیارسطل ماستی

درمیانه دعوای زن های راد و مردان رادان این مرز پرگوهرکه از دوربین مدار-

بسته تا سطل ماست را به خدمت فراخوانده اند من ثالث نوعی فقط وهمچنان 

به فکررابعه هستم  وبس!؟مونثی نه آنچنان که با مذکری نه اینچنین بسازد

ازهمه داشته و نداشته هایش به حکم انسانیت

گل ات ازغنچگی افتاده و مصلوب شد است

بوی عطرش به عرق خورده ومغضوب شد است

تن زارت به قفس بال هوس را چه زنی!؟

رکب اش دیدی و سوادی تومضروب شد است

سرمه زیرنظربین که چه سرکوب شد است

چون که ازقطره اشک برده و معیوب شد است

رانده ای نخ به خود وآخته ای رژبه لبان

چه کنم موی سیاهی که کنون بورشد است

این سرا ازهمه بد رفته وهم روب شد است

که بگویی:بنگرجنس چه مرغوب شد است

لیک اش هم بازشنوای همگی کاردرست

رخ ازخوب و بدش رفته ومنسوخ شد است

باقی آن هست که ازریشه به بهبود شد است

با توکل به سرش چادر ومحجوب شد است

سروده طلبه سعیدحریری اصل.فروردین1402

https://www.namasha.com/v/MYCKCGv2

۱۰ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۲
سعید حریری اصل