دولت موقت انقلاب اسلامی همچنانکه ازنامش پیدا است و قبل تشکیل نظام
جدیدو با فروپاشی سیستم سیاسی پهلوی دوم سرکارآمد اعتبار چندانی در
برقراری رابطه پایداربا ابرقدرتی چون امریکا نداشت و حتی اگرمرحوم بازرگان
قلبا به چنین چیزی تمایل داشت عقل سلیم انسان والایی چون او خوب شیر
فهم اش می کرد که:راه چندین ساله ای چنین را یک شبه نمی توان رفت
منتها وی (ره) به وظیفه ذاتی اش مطابق شهرت امانت داری عمل کرد یعنی
سعی نمود ریل گذاری اولیه چنان رابطه ای را دردیداربا آقای برژنسکی انجام
دهد یا ازدایره نفوذ سپهبدقرنی کاسته و طرح مسئله رد قایق و... جنگی را
به میان آورد.حال اگرحتی باورداشته باشیم مجموعه این کارها غلط و ضعیف
ضدمنافع ملی بوده باز دو تبصره و راه دررو را بایددرنظرگرفت:اولا موقت وکم
تاثیربودن ایشان ثانیا حتی عملی نشدن آن رویاها درپی ماجرای اشغال سفارت.
اگر به مفادقرارداد1981الجرازیرفی ما بین ایران و ایالات متحده دقت شود
به چیزهای رضایت داده شده که دست کمی ازمسئله رد هواپیماهای جنگنده
و...ندارد.منتها به مصلحت چپگرایان ایدئولوژیک مذهبی هست که درهنگام
عقد آن اکثرا مسئول سیاسی ایران بودند روی این بخش قصه اصطلاحا خاک
ریخته آن را بپوشانند اما نقد کنش دولت موقتی را که بین خود نیز اختلاف
نظرداشتند درنزد عوام جار زنند جهت توجیه و شیرین جا زدن پندارهایشان.
ضمنا دژبان مقدمی که بعنوان موچ گیرعوامل دولت موقت درماجرای هواپیما-
های جنگده معرفی می شود فرد جاه طلبی بود که بیشمارحرف و نقطه نظرناپخته
راهم نثار ایشان ازسرقدرت طلبی صرف و شخصیت کوتاهش می نمود اما مصلحت
حضرات چپگرا است که همین یکی را ازهزاران او ببینددربوق کنند و بس...